مديريت ضايعات كشاورزي
مکانیزاسیون Agricultural mechanization guilan 90

 دانشگاه گیلان

دانشکده کشاورزی

گروه مهندسی مکانیزاسیون کشاورزی

 

جزوه

مديريت ضايعات كشاورزي


تهیه و تنظیم:

دکتر سید حسین پیمان
مديريت ضايعات كشاورزي

مقدمه

اجلاس جهانی غذا در سال 1996 در رم تعریف جامعی از امنیّت غذایی به شرح ذیل ارائه نموده است.

امنیت غذایی هنگامی وجود دارد که همه مردم در تمامی ایّام به غذای کافی، سالم و مغذّی دسترسی فیزیکی و اقتصادی داشته باشند و غذای در دسترس نیازهای یک رژیم تغذیه ای سازگار با ترجیحات آنان را برای یک زندگی سالم و فعال فراهم سازد (FAO, FSISEWS, 2001)  . لذا به استناد این تعریف، امنیّت غذایی شامل پنج مفهوم اصلی زیر است:

1- غذای کافی  2- دسترسی اقتصادی و فیزیکی  3- امنیّت   4- زمان    5- زندگی سالم و فعال

به تعبیر دیگر، در یک نگرش سیستمی، غذا و تغذیه در زیر سیستم های "عرضه"، "نگهداری، تبدیل، توزیع"، "مصرف" و بالاخره "بهداشت و درمان" مطرح میشود که هر کدام از این ابعاد، عوامل متعددی را در بر می گیرد.

در حال حاضر در کشور ما زیر سیستم تولید و عرضه از شرایط مطلوبتر از زیر سیستم "نگهداری، تبدیل و توزیع" برخوردار است که می توان آن را مرهون ظرفیت سازی در ساختار تولید بخش کشاورزی در طی برنامه های پنج ساله سنوات گذشته دانست امّا محققین اقتصاد و تغذیه بر این عقیده اند که عرضه غذا به تنهایی نمی تواند امنیّت غذایی را تضمین کند، بلکه بهبود سایر زیرسیستم ها که به نحوی در سیستم عملیات زنجیره ای پس از برداشت خلاصه شده است نیز از الزامات غیر قابل انکار است. لذا به رغم دستاوردهای چشمگیر در زیر سیستم تولید و عرضه، به علّت نارسایی های موجود در زیر سیستم های نگهداری، تبدیل و توزیع، میزان ضایعات غذایی و محصولات کشاورزی در کشورمان به نسبت بالاست و بر اساس مطالعات صورت گرفته توسط سرویس مدیریت پس از برداشت، صنایع کشاورزی (AGSI) سازمان خواربار جهانی (FAO)، میزان ضایعات در کشورهای در حال توسعه 50-35 درصد اعلام شده است و کارشناسان،این میزان ضایعات در کشور را معادل غذای حدود 20-15 میلیون نفر می دانند.

چنانچه سایر زیر سیستم های امنیّت غذایی که در مجموعه عملیات زنجیره ای پس از برداشت محصولات کشاورزی خلاصه شده اند، اصلاح نگردد، روند صعودی میزان ضایعات اجتناب ناپذیر خواهد بود و این معضل به زیر سیستم تولید و عرضه هزینه های گزافی تحمیل خواهد کرد، که به استناد مطالعات صورت پذیرفته توسط FAO، مقدار این هزینه بصورت غیر خطی با افزایش میزان ضایعات افزایش خواهد یافت.  بعبارت دیگر در مقوله امنیّت غذایی چنانچه منابع در زیر سیستم عرضه و تولید متمرکز گردد به سبب ضعف در سیستم مدیریت عملیات پس از برداشت محصولات کشاورزی، برای جبران  مقدار ضایعات، زیر سیستم تولید و عرضه باید  مقدار اضافه تولید داشته باشد چرا که  مقدار اضافه تولید نیز باید در همان مسیر نابسامان پس از برداشت قرار بگیرد تا به مصرف کننده نهایی برسد. شایان ذکر آنکه،  نیز ثابت نیست و با افزایش  (مقدار ضایعات) افزایش خواهد یافت و مفهوم آن این خواهد بود که با افزایش مقدار ضایعات، میزان اضافه تولید برای جبران ضایعات، بصورت غیر خطی افزایش خواهد یافت. بنابراین تکیه بر اضافه تولید برای تأمین امنیّت غذایی، عقلانی و اقتصادی نیست. خلاصه آنکه اگر میزان ضایعات محصولات کشاورزی را در کشور 35 درصد فرض کنیم، زیر سیستم تولید و عرضه برای جبران این میزان ضایعات باید 54 درصد اضافه تولید داشته باشد.

 


Diagram. The Food Pipeline
(Source: Bourne, 1977, mimeo)


افزایش غیر خطی میزان تولید محصولات کشاورزی برای جبران ضایعات

Source : Bourne, 1977, mimeo))

درصد ضایعات پس از برداشت

مقدار غلات مورد نیار  (تن)

میزان تولید برای تأمین مقدار غلات مورد نیاز  (تن)

درصد اضافه تولید برای جبران درصد ضایعات

0

100

100

0

10

100

111

11

20

100

125

25

30

100

143

43

40

100

166

66

50

100

200

100

60

100

250

150

70

100

333

233

80

100

500

400

90

100

1000

900

100

100

Infinite

Infinite


در برنامه های توسعه جمهوری اسلامی ایران به دلیل پراکندگی در مطالعات، بررسی و کنترل ضایعات محصولات کشاورزی و عدم نگرش سیستمی به موضوع - که به خاطر عدم تمرکز در مدیریت موضوع بوده است- عملاً توفیقات قابل توجهی حاصل نشده است.

 

لغت شناسی

 

·                    تعریف ضایعات (Definition of losses)

ü            به عقیده برخی از کارشناسان آن بخش از محصول که در مراحل برداشت و پس از برداشت به هر دلیلی بلا استفاده یا نامناسب برای بازار فروش باشد ضایعات (Losses) تلقی می شود.

ü            ضایعات (Losses) موجب کاهش کمیّت و کیفیت مواد غذایی میشود. (Tyler & Gilman, 1979)

ü            برخی دیگر بر این عقیده اند که ضایعات به مراحل پس از برداشت محصول مربوط می گردد و آن بخش از محصول که در مراحل پس از برداشت به هر دلیلی بلا استفاده یا نامناسب برای بازار فروش باشد ضایعات (Losses) تلقی می شود.

ü            از دیدگاه سازمان خواربار کشاورزی (FAO) و برنامه محیط زیست سازمان ملل (UNEP) هر گونه تغییری در کیفیت که منجر به غیر قابل خوراکی شدن و غیر قابل دسترس شدن و عدم ایمنی محصول گردد، که در نتیجه، آن محصول کشاورزی را برای انسان غیر قابل مصرف نماید، ضایعات (Losses) تلقی می گردد.

·          انواع ضایعات

ü       ضایعات مستقیم (Direct Losses) : عبارتست از ناپدید شدن مقداری از محصولات کشاورزی در اثر تراوش، نشتی کیسه ها و یا در اثر مصرف حشرات، جوندگان و پرندگان.

ü       ضایعات غیر مستقیم (Indirect Losses) : عبارتست از کاهش کیفیت محصولات کشاورزی که  به موجب آن مصرف کننده از خرید آن امتناع کرده و یا قیمت کمتری برای آن پرداخت میکند.

ü       ضایعات کمی (Quantitative Losses) : عبارتست از کاهش وزن و یا حجم محصولات کشاورزی، که قابل اندازه گیری است.

ü       ضایعات کیفی (Qualitative Losses) : عبارتست از کاهش کیفیت محصولات کشاورزی که روش ارزش گذاری میزان آن متفاوت از ضایعات کمی است.

·          خسارت (Damage) : عبارتست از تغییر شکل ظاهری و فیزیکی مواد غذایی، مثل خرد و شکسته شدن برنج . ضایعات موجب میشود مواد غذایی برای انسان غیر قابل استفاده شود در حالیکه خسارت باعث محدود شدن استفاده و کاربری مواد غذایی و محصول کشاورزی میشود.

·          علل اولیه بروز ضایعات :

ü                بیولوژیکی (Biological) : مصرف محصول توسط جوندگان، پرندگان، و سایر حیوانات بزرگ که مستقیماً باعث ناپدید شدن محصول و افت ورنی آن میشوند. و در بعضی مواقع میزان آلودگی ناشی از فضله، مو و پر حیوانات و پرندگان به حدی است که عملاً توده محصول قابل مصرف برای انسان نیست. حشرات نیز باعث ضایعات کمی و کیفی محصولات کشاورزی میشود.

ü                میکروبیولوژیکال (Microbiological) : قارچ ها، باکتری ها و بطور کلی میکرو ارگانیسم ها به محصولات ذخیره شده آسیب هایی وارد می کنند. اینها مقادیر ناچیزی از محصول را مصرف می کنند اما باعث میشوند محصول از نظر کیفی برای انسان مطلوب نباشد. مواد سمّی تولید شده توسط کپک ها که مایکو توکسین ها (Mycotoxin) نامیده میشود باعث غیر قابل مصرف شدن محصول میشوند. از این مواد میتوان به آفلاتوکسین (aflatoxin) که محصول فعالیت کپک اسپیرژیلوس فلاووس (Aspergillus flavus) و پاتولین (Patulin) که محصول فعالیت کپک پنسیلیم اکسپانسام (Penicillium expansum) بر روی سیب و گلابی است و یا به تری کودسن (Tricothecene) که محصول فعالیت کپک فوزاریم (fuzarium) است اشاره کرد . به مورد اخیر باران زرد (Yellow-Rain) هم می گویند.

ü                شیمیایی (Chemical) : گروهی از مواد شیمیایی در حضور محصول کشاورزی بطور خودبخود با محصول واکنش داده و باعث از بین رفتن رنگ، طعم و بو، نسج و ارزش غذایی آنها می شوند. واکنش معروف میلارد (Maillard) از این دسته است که باعث قهوه ای شدن و تغییر رنگ میوه های خشک و سایر محصولات می شود. آلوده شدن محصولات به مواد شیمیایی که برای انسان مضر هستند مثل آفت کشها و یا روغن های براق کننده جزء این دسته از ضایعات هستند.

ü                واکنشهای بیولوژیکی (Biochemical reaction) : تعدادی از واکنشهای فعال شده توسط آنزیم ها می تواند بر روی محصولات در انبار صورت پذیرد و موجب از بین رفتن طعم، تغییر رنگ و نرمی آنها شود. یک نمونه از این ضایعات در سبزیجات فریز شده رخ میدهد که لازم است قبل از فریز کردن آنها، این آنزیمها با بکارگیری روشهایی غیر فعال شوند.

ü                مکانیکی (Mechanical) : کوبیدگی و زخمی شدن محصولات باغی به ترتیب در اثر تل انبار شدن بیش اندازه و جدا کردن زائدات باعث بروز ضایعات میشود.

ü                فیزیکی (Physical) : گرما و سرمای بیش از حد و یا ناکافی می تواند به محصول کشاورزی آسیب برساند. اتمسفر نامناسب در انبار ها باعث بروز این نوع ضایعات میشود.

ü                فیزیولوژیکال (Physiological) : محصول کشاورزی پس از برداشت نیز همچنان زنده بوده و فعالیتهای حیاتی خود را ادامه میدهد و چون ارتباط غذایی با زمین ندارد  و مزید بر آن اندامهای کلروفیل دار گیاه نیز وجود ندارد بنابراین عکس فرآیند فتوسنتز انجام میگیرد و محصول از مواد مغذی خود تغذیه میکند و گرما تولید میکند. این موضوع علاوه بر این که موجب افت ارزش غذایی محصول شده به دلیل رسیدگی (Rippening) امکان بروز آسیبهای مکانیکی و نیز رشد میکرو ارگانیسم را افزایش میدهد.

ü                روانی (Psychological) : عادات تغذیه ای نادرست و نیز خرید بیش از نیاز موجب بروز ضایعات میشود.

·          علل ثانویه بروز ضایعات :

ü      کافی نبودن مهارتهای برداشت، بسته بندی و اداره امور

ü      فقدان کانتینر کافی جهت حمل و نقل و جابجایی محصولات فساد پذیر

ü      ناکافی بودن انبار و امکانات آن

ü      ناکافی بودن امکانات حمل و نقل جهت انتقال محصول به بازار قبل از فاسد شدن

ü      کافی نبودن انبارهای سرد

ü           کافی نبودن تجهیزات خشک کردن

ü           سیستم های فرآوری و بازاریابی سنتی

ü           استانداردهای قانونی

ü           مدیریت 


 

درآمدی بر سیستم محصول

انسانهای نخستین در جستجوی غذا جهت تأمین نیازهای اولیه خود از جایی به جای دیگر حرکت میکردند تا اینکه کشاورزی و پرورش حیوانات را آموخت. از آن پس انسان بیشتر وقت و هوش خود را برای توسعه و اصلاح تکنیک ها و تجهیزات لازم برای افزایش تولید و فائق آمدن بر قحطی اختصاص داده است. و با گذشت زمان شکلهای مختلفی از تشکّلهای اجتماعی جهت اصلاح و تعدیل رابطه مستقیم بین انسان، زمین و غذا پدید آمده اند.

در هر جامعه ای میزان دسترسی به غذا و نیز هزینه آن متغیر است و رابطه نزدیکی با تصمیمات سیاسی دارد. در خلال قرن بیستم، کشورها مؤفق به تأسیس سیستم های تولید و توزیع غذا به منظور پاسخگویی به نیازهای اصلی جمعیت خود شدند.

ملل توسعه یافته بخش کوچکی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند و در کشورهای در حال توسعه جهان، شرایط متفاوت است.

ü      سطح کارآیی بخش کشاورزی کشورهای در حال توسعه پایین است.

ü      کشاورزی فنی، چه در بعد تولید و چه در بعد بازاریابی، از کشورهای توسعه یافته بسیار عقب است.

ü      بیش از 50% غذای مصرفی جهان هنوز با استفاده نیروی انسان تولید می شود نه نیروی کار مکانیزه.

ü      شدت مهاجرت از روستا به شهر وخیم تر شده است و مشکلات اقتصادی اجتماعی عدیده ای در شهرهای بزرگ ایجاد کرده است.

ü      پیشرفت معنی داری در کاهش فقر در کشورهای در حال توسعه مشاهده نمی شود.

ü      دولتها در گسترش و بسط برنامه های توسعه روستایی کند شده اند.

یکی از پیامدهای این شرایط این بوده است که فشار به سیستم غذا جهت بهبود کارآیی آن افزایش یابد.

تشریح متدولوژی ارزیابی سیستم محصول  commodity systems assessment methodology (CSAM)

در تلاش برای حل هر مشکلی سه مرحله اساسی و بنیادی وجود دارد :

1-       شناسایی و تشریح مشکل

2-       شناسایی راه حل و فرموله کردن آن

3-       اجرای راه حل

گام اول و دوم کاملاً به هم وابسته اند چرا که تدوین راه حلهای مؤثر، بدون درک روشنی از مشکل امکان پذیر نیست

بسیار پیشتر اواسط قرن 18 فیلسوف معروف، "رنه دکارت " در دفاع از متدی که به نام خود او معروف است (متد دکارت) گفت : حقیقت و واقعیت تنها وقتی قابل درک است که آنرا به اجزا و قسمت های کوچکتر شکسته و خرد کرده باشید و در آخر پیشنهاد میکند هر موضوع، مسئله و یا مشکل مورد مطالعه باید تا آنجائیکه ممکن است خرد وخردتر شود.

مهمترین خصوصیت متدولوژی سیستم محصول (CSAM) اینست که اجازه می­دهد کل سیستم محصول مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و در نتیجه شناسایی و الویت بندی مشکلات درون سیستم میسر گردد. در این متدولوژی (CSAM) محصول در قالب یک سیستم مورد ارزیابی قرار می­گیرد، اگر چه اهمیت نسبی اجزا  مختلف سیستم محصول بسته به نوع محصول، کشور و  فاکتورهای دیگر بسیار متفاوت است، اما تعداد زیادی از آنها برای بیشتر محصولات مشترک است. همانگونه که در شکل (2-1)، نشان داده شده است برای یک سیستم محصول (CS) 26 جزء  شناسایی و معرفی شده است. بعضی از آنها طبیعتِ سازمانی و تشکیلاتی داشته و بر روی نقش آفرینانی چون وزارت جهادکشاورزی، کشاورزان و واسطه ها و نقشی که هر یک از آنها در سیستم محصول ایفا می­کنند متمرکز شده اند. و بعضی دیگر طبیعت اجرایی دارند مثل برداشت محصول، ذخیره سازی، حمل و نقل که بر روی فرآیند و یا اقداماتی که در نقاط خاصی از سیستم محصول (CS) اتفاق می افتد متمرکز شده اند. و بعضی از آنها نیز صرفاً یک نیاز آماری (آمار تولید و بازاریابی) و اطلاعات تشریحی (نیازهای محیطی و آب و هوایی محصول خاص)که برای فرآیند تصمیم گیری اهمیت دارد را مطرح می­کنند.

این 26 جزء در شکل (2-1) ، در قالب یک نمودار دایره ای نشان داده شده است. بخش مرکزی آن به دو قسمت قبل از برداشت و پس از برداشت تقسیم شده است که مشخص میکند هر جزء مربوط به کدام بخش است. ضمناً هر یک از این دو بخش به دو قسمت دیگر تقسیم شده است، نیمه قبل از برداشت شامل دو قسمت قبل از تولید  و تولید و نیمه پس از برداشت شامل دو قسمت امور پس از برداشت و بازاریابی می باشد.

هر یک از این 26 جزء، بالفطره مهم هستند، چون تصمیمات و یا اقداماتی که در هر یک از این نقاط صورت گیرد میتواند بر تولید، بهره وری، کیفیت و هزینه تولید در نقاط (اجزاء) بعدی سیستم اثر بگذارد. با اینحال همه این 26 جزء برای سیستم هر محصولی لازم نیست. در بعضی موارد یک محصول در یک منطقه خاص جغرافیایی تولید می شود که می تواند کانال بازاریابی بسیار کوتاهی داشته باشد، بنابراین می توان در این مورد از اجزاء و مراحلی چون بسته بندی، ذخیره سازی و ... صرفنظر کرد. برای مثال، گوجه فرنگی تولیدی جهت صنایع رب سازی می تواند مستقیماً از مزرعه به کارخانه حمل شود.

اجزائی مثل جزء 10 (تیمارهای قبل از برداشت)، جزء 19 (تأخیرهای زمانی و انتظار)، جزء20 (سایر امور و اقدامات)، جزء 21 (فرآوری) و جزء 25 (صادرات) ممکن است برای بسیاری از محصولات کاربرد نداشته باشند. سایر اجزاء برای کلیه محصولات مناسب بوده و کاربرد دارند. از طرف دیگر این انتظار می رود که برای محصولات خاصی در کشورهای خاصی، اجزای دیگری از سیستم محصول (به غیر از این 26 جزء) شناسایی و معرفی گردد.

·            طبیعت چند تخصصی سیستم محصول

هر سیستم محصول با این تصمیم که چه چیزی تولید کنیم و چه مقدار، آغاز می شود و تا نقطه ای که تولید به مصرف برسد ادامه پیدا می کند. بین این دو نقطه تخصصهای مختلفی شامل علم اقتصاد، جامعه شناسی، علوم سیاسی، بهداشت، مهندسی، کشاورزی، حشره شناسی، پاتولوژی، علم تغذیه و غیره در تعامل با یکدیگر جهت درک سیستم محصول مشارکت می کنند.

عملکرد و ساختار سیستم کشاورزی بطور کامل قابل درک خواهد بود چنانچه وقت کافی جهت آنالیز آن از منظر های تخصصی مختلف صرف شود. متدولژی ارزیابی سیستم محصول به ضرورت تشکیل تیمی متشکل از متخصصین رشته های مختلف جهت درک کامل سیستم محصول تأکید دارد.

در خلال 30 سال گذشته حوزه های علوم اجتماعی، صنایع غذایی و اقتصاد هر یک از منظر خاص به درک سیستم محصول پرداخته اند اما درک حاصل از این نگاه ها متفاوت بوده است. برای مثال هنگام ترسیم دیاگرام جریان کانال بازاریابی یک محصول خاص،



شکل (2-1) - اجزای اصلی ارزیابی سیستم محصول

متخصصین علوم اجتماعی احتمالاً به عنصر انسان تأکید می کنند و متخصصین صنایع غذایی به جنبه فنی و تکنیکی توجه می کنند و اقتصاد دانان از جنبه بنگاه اقتصادی به مسئله نگاه می کنند. هیچیک از این متدها و نگاه ها ضرورتاً بر دیگری رجحان نداشته و صرفاً هر یک از آنها امکان درک سیستم پیچیده را از منظر خاصی فراهم می کند. این سه متد متمایز موقعی که بصورت مجزا مورد استفاده و عمل قرار می گیرند هر یک، تصویری جزئی از سیستم محصول  تولید می کنند. امّا موقعی که این سه نگاه تخصصی برای درک سیستم محصولی خاص با هم ترکیب شوند فهم کاملتری از سیستم محصول فراهم خواهد شد. به طور کلی متخصصین مختلف تمایل به پاسخگویی به این سؤالات پایه دارند که :

چه کسی ؟ چه چیزی ؟ چطور ؟ کجا ؟ چه موقع ؟ چرا و چه مقدار ؟

اما تفسیر و شرح پاسخهای این سؤالات از نگاه های مختلف تخصصی، متفاوت خواهد بود. برای مثال در آنالیز اینکه چرا شیوه های بومی کشاورزی، درست و اصولی نیست، متخصصین کشاورزی و اقتصاددانان بر ضعف دانش کشاورزان یا فقدان نهاده های مناسب تأکید می کنند، در حالیکه متخصصین علوم اجتماعی ممکن است به گرایش کشاورزان به سمت کاهش ریسک اشاره کنند.

راه حلهای ارائه شده نیز - بسته به اینکه چه تشریحی برای علت مشکل و مسئله بیان شده است بسیار متفاوت خواهد بود. مثلاً در همین مورد، متخصصین کشاورزی و اقتصاد دانان برای حل مشکل، اجرای برنامه های آموزشی و یا تأسیس و راه اندازی فروشگاههای عرضه تدارکات کشاورزی را پیشنهاد می کنند، در حالیکه متخصصین علوم اجتماعی بر کاهش ریسک از طریق بهبود قطعیت بازار تأکید دارند.


·               همبستگی متقابل بین اجزای سیستم محصول

همانطوریکه در شکل (2-1) نشان داده شده است، سیستم محصول در قالب یک نمودار دایره ای با برنامه ریزی تولید شروع شده و با گذشتن از تولید، برداشت و توزیع به مصرف کننده ختم می شود. اجزای هر یک از مراحل نیز در آن ترسیم شده است. این نمودار به طور عموم برای تمام محصولات کشاورزی، محصولات دامی و محصولات شیلاتی کاربرد دارد. تمام این مراحل و اجزای آنها به یکدیگر وابسته اند و هر اقدام و تصمیمی در هر یک از نقاط این سیستم بر کیفیت و کمیت محصول در نقطه بعدی تأثیر می گذارد.

پریود های ذیل در آنالیز سیستم هر محصولی وجود دارد :

-           پریود آنالیز اطلاعات و برنامه ریزی

-          آماده سازی برای تولید (Pre-production)

-          پریود تولید (Production)

-          پریود برداشت (Harvesting)

-          چند مرحله حمل و نقل (Transportation)

-           مراحلی که در آن اسمبل کردن صورت می گیرد (Assembly)

-          بسته بندی (سایز بندی، درجه بندی و ...)

-          یک یا چند دوره کوتاه و یا بلند مدت ذخیره سازی (Storage)

-          مرحله توزیع محصول تا مصرف کننده نهایی (dissemination)

البته تنها مرحله ای که ممکن است در بعضی از محصولات وجود نداشته باشد مرحله فرآوری است.پیچیدگی سیستم محصول بسته به عواملی چون درجه توسعه یافتگی کشور، موقعیت جغرافیایی محصول، زمان (چه موقع از سال باشد)، آب و هوا، شرایط جاده، تکنولوژی در دسترس، زیر ساختها، دسترسی به نیروی کار، فاصله تا بازار، تقاضای بازار و غیره متفاوت خواهد بود. بنابراین در یک استراتژی سیستماتیک باید تمامی این اجزاء مورد ارزیابی قرارگیرد.

·         نقش آفرینان سیستم محصول

در بیشتر سیستم ها، برای شناسایی نقاط کلیدی سیستم محصول، باید انواع مختلف نقش آفرینان فعّال در نقاط مختلف شناسایی گردد.

نقش آفرینان در سیستم محصول دو دسته اند :

1-     نقش آفرینان منفرد، مثل کشاورزان، کامیونداران و واسطه های بازاریابی.

2-     نهادها، سازمانها و مؤسسات نقش آفرین، مثل وزارت کشاورزی، وزارت بازرگانی، تشکلهای کشاورزی و غیره.

نقش آفرینان سیستم محصول بسته به نوع محصول، کشور و اوضاع و شرایط حاکم، متفاوت خواهد بود. ضمن اینکه همه نقش آفرینان، می توانند تضمیماتی اتخاذ کنند که بر کمیّت و کیفیت محصول در سیستم محصول تأثیر گذارد، اما یک تفاوت اساسی بین دو گروه نقش آفرینان در این زمینه وجود دارد. تصمیماتی که توسط نقش آفرینان بخش خصوصی اتخاذ می گردد به منظور ایجاد اطمینان از منافع اقتصادی مورد انتظار است. در حالیکه تصمیماتی که توسط نقش آفرینان بخش عمومی اتخاذ میگردد بواسطه شماری از انگیزه های غیر اقتصادی است.

 در یک سیستم بازار آزاد ایده آل، هزینه این ضایعات به خود تصمیم گیرنده بر میگردد، به این ترتیب که تولیداتی که بسته بندی ضعیفی داشته باشند قیمت پایینی خواهند داشت، اگر چه در سیستم بازارهای سنتی چنین اتفاقی صورت نمی گیرد.

·         علل ضایعات محصول

برخی از علل ضایعات قبل از برداشت محصولات کشاورزی در نقاط مختلف سیستم محصول در شکل (2-3) نشان داده شده است. ضمن اینکه علل ضایعات محصولات کشاورزی بیشمار است اما تعدادی از آنها رایج تر از بقیه است. فقدان اطلاعات و یا ضعف برنامه ریزی تولید باعث بروز ضایعات می شود.

برای مثال ممکن است سیاستهایی در بخش کشاورزی تولید را تحریک کرده و موجب اشباع بازار شوند که این اشباع مواد غذایی، ضایعات اقتصادی را بر نقش آفرینان در سیستم تولید و بازاریابی تحمیل خواهد کرد.

ضایعات مواد غذایی ممکن است نتیجه شرایط جوی و آب و هوایی، امکانات فیزیکی، سطح تکنولژی، شیوه بومی کشاورزان در عملیات کشاورزی، قیمت نهاده های کشاورزی، قیمت های بازار، انگیزه های فردی و غیره باشد. در بیشتر موارد به جز شرایط آب و هوایی و نقش خداوند (آب و هوا و بلایا)، علل ضایعات قبل و پس از برداشت به طور مستقیم و غیر مستقیم به تصمیماتی که توسط یک یا تعداد بیشتری از نقش آفرینان مختلف سیستم محصول اتخاذ میگردد وابسته است.

بطور کلی هر تصمیم غلط یا مشکلی که در هر یک از اجزای سیستم محصول اتفاق بیافتد میتواند بر دسترس پذیری محصول، کیفیت و هزینه جزء بعدی تأثیر بگذارد. برای مثال وزارت کشاورزی هر کشوری ممکن است ارقام ویژه ای را معرفی نماید که بعداً ثابت شود که محصول آن بازار پسند نیست.

نهاده های نامرغوب و یا شیوه های غلط بومی میتواند منتج به بهره وری پایین و یا محصول بی کیفیت شود. ضعف در عملیات برداشت میتواند آسیب های فیزیکی به محصول وارد کند. حمل و نقل و بسته بندی ضعیف میتواند باعث ضایعات فیزیکی و اقتصادی گردد. آسیب های فیزیولژیکی در خلال دوره انبارداری نه تنها مانع تحقق اهداف ذخیره سازی (افزایش ماندگاری و دسترسی محصول) میگردد بلکه باعث ضایعات اقتصادی می شود.

سیر تکاملی متدولوژی ارزیابی سیستم محصول (CSAM)

"متدولوژی ارزیابی سیستم محصول (CSAM) نتیجه مطالعات تیم های متخصص مختلفی است که طی سالهای متمادی تکامل یافته است، ایده اصلی این متدولوژی برخاسته از طرحی است که در "هایتی (Haiti ) " به منظور تشریح و کالبد شکافی سیتم تولید و بازاریابی "لوبیا" اجرا شده است. تمرکز این طرح مطالعاتی بر روی نقش آفرینان مختلف سیستم محصول لوبیا و نیز فرآیند و پروسه تصمیم گیری آنها در این سیستم  بوده است. که بعدها نتیجه این مطالعه در هایتی و جمهوری دومنیکن (Dominican Republic )  توسط IICA در قالب یک مدل ارائه شده است.

در سال 1975 راهبرد تکنولژی کی سیستم غذا توسط یک متخصص تکنولژی  مواد غذایی از IICA تدوین گردید و در جمهوری دومنیکن بر روی سیب زمینی، گوجه فرنگی و کاساوا به اجرا گذاشته شد.

در خلال چهار سال از 79-1975، وزارت کشاورزی جمهوری دومنیکن و IICA ، پروژه بازاریابی یکپارچه به منظور توسعه سیستم بازاریابی، برای تشکلهای کشاورزی اجرا گردید.پس از این مطالعه عیوب سیستم بازاریابی کشاورزی در کشور جمهوری دومنیکن به چاپ رسید، که در این سند، کانالهای بازاریابی محصولات مختلف با بکارگیری راهبرد تحلیلی توسط متخصصین اقتصاد کشاورزی ترسیم شده است.

نتیجه آنالیز و تحلیل راهبردهای به کار گرفته شده توسط انسان شناسان، متخصصین صنایع غذایی و اقتصاد کشاورزی مشخص کرد که هیچیک از این سه راهبرد، تصویر کاملی از سیستم محصول مورد مطالعه ارائه نمیدهند.

در دهه 1970 کاهش ضایعات پس از برداشت محصولات کشاورزی همانند موضوع امنیت غذایی در قرن 18، هدف اصلی سازمانهای توسعه قرار گرفت، که در هر یک از آنها متدی در نگرش به سیستم محصول و غذا ابداع شد.

در خلال دو دهه (89- 1970) ، برنامه ریزان توسعه، ابزارها و متدهای خوب و با ارزشی جهت تعریف، طراحی و تدوین پروژه ارائه داده اند که این متدها درسیستم های برنامه ریزی داخلی خود این مؤسسات  نیز به کار بسته شده است. آنالیز مسئله و مشکل بر مبنای روابط علت و معلولی نیز از ابزارهای دیگری است که در بین متخصصین کشورهای در حال توسعه رایج شده است. بانکهای توسعه نیز برنامه های آموزشی فشرده ای برای این متخصصین در زمینه تعریف، تدوین و ارزیابی پروژه اجرا کرده است. اخیراً نیز برنامه آموزشی نظارت بر پروژه ها به اجرا گذاشته شده است. در اواسط قرن 18 یک فضای پارادوکس ایجاد شد.

·          علی رغم اینکه تکنیک ها و متدهای مختلف تعریف، طراحی و تدوین پروژه شناخته شده بودند و در سطح ملی نیز در دسترس بودند !

·          و علی رغم اینکه متخصصین اجزای (Component) مختلف تشکیل دهنده سیستم غذا، هم در سطوح فنی و هم در سطوح مدیریتی در کشورهای در حال توسعه، در دسترس بودند !

امّا پروژه های توسعه بخش کشاورزی همچنان نتایج و بازده ضعیفی داشتند.

با آنالیز موضوع در سطح ملّی مشخص شد که این وضع ناشی از :

·          فقدان یکپارپگی و هماهنگی بین سازمانهای درگیر در فرآیند توسعه.

·          فقدان یکپارپگی و هماهنگی بین طراحان و مجریان برنامه ها.

می باشد.

این مؤسسات  و متخصصین آنها مصداق همان مَثَل معروف " به خاطر انبوه درختان موفق به دیدن جنگل نشدند" هستند و هر یک از این مؤسسات  ارجحیت را به پروژه خود داده اند بی آنکه میزان تاثیر گذاری آن بر کل سیستم محصول و سیستم غذا به طور دقیق مورد بررسی و آزمایش قرار گرفته باشد.

مروری بر تجربیات بدست آمده در کشورهای در حال توسعه نشان می دهد که تخصیص منابع اغلب نادرست است. تعداد زیادی پروژه های تحقیقاتی، آموزشی، زیربنایی، اطلاعاتی و اطلاع رسانی و ... خاتمه می یابند بی آنکه نتایج دلخواه داشته باشند و در بسیاری موارد نتایج آنها وضع را وخیم تر نیز میکنند. بعنوان مثال :

·        ساخت سیلوهای عمودی در یک کشور در دهه 70  زمانی که برنج بصورت سنتی در کیسه جمع آوری و جابجا میشد. این سیلوها پس از چند سال بلا استفاده و متروکه شدند.

·        ساخت انبارها و سردخانه های بزرگ بدون مطالعات امکان سنجی و مکانیابی.

·        تأسیس و راه اندازی سیستم اطلاعاتی و اطلاع رسانی پیشرفته در بعضی از کشورهای در حال توسعه بدون درک روشنی از نیازهای اطلاعاتی کاربران. لذا اطلاعات خام آنها اغلب غیر قابل استفاده بود و با قطع منابع مالی پشتیبانی کننده کم کم متروکه شدند.

·        تأسیس و راه اندازی شبکه اطلاعاتی محلی و بین المللی قبل از اینکه سیستم های ملی ظرفیت دریافت و نیز پردازش اطلاعات واقعی را داشته باشند.

·        اجرای پروژه هایی به منظور افزایش تولید و بهره وری قبل از اینکه بازار اضافه تولید شناسایی شده باشد. در نتیجه این شد که اغلب، هزینه تولید کشاورزان افزایش و درآمد آنها کاهش یافت. چرا که با این وضع، عرضه بیشتر از تقاضا شده و قیمت محصولات در بازار افت میکند.

·        اجرای پروژه ها ی تحقیقاتی در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی بی آنکه درک روشنی از مسائل، مشکلات و نیازهای کشاورزان حاصل شده باشد.

با این وصف به منظور پرهیز از تخصیص نادرست منابع محدود، ضروریست درک و شناخت جامعی از سیستم محصول (Commodity System) ، ساختار آن و اینکه چگونه عمل می کند حاصل شود.

 

سابقه بکارگیری متدولوژی ارزیابی سیستم محصول (CSAM)

در سال 1983 در راستای اهداف مشترک، مؤسسه  عملیات پس از برداشت محصولات فسادپذیر (PIP)  ، مؤسسه  IICA را به منظور یافتن روشی جهت اندازه گیری کمّی ضایعات پس از برداشت محصولات کشاورزی به همکاری دعوت کرد. اولین اقدام در این کار مشترک این بود که نسخه تعدیل شده متدولوژی مؤسسه  IICA  در مورد دو محصول گوجه فرنگی و کلم با حمایت مالی مرکز آسیایی تحقیق و توسعه سبزیجات  به کار گرفته شد.

از این تجربه این نتیجه بدست آمد که به دلیل اینکه اندازه گیری مقادیر دقیق ضایعات بسیار پر هزینه و زمانبر است لذا انجام آن  تنها در شرایطی که ابتدا یک ارزیابی اولیه از سیستم محصول شده باشد منطقی است.

در سال 1986 ، IICA و بانک توسعه کارائیب مطالعه ای تحت عنوان محدودیت های تولید و بازاریابی سیستم میوه جات در جزایر بادخیز کارائیب آغاز کردند. این مطالعه جامع که 18 ماه طول کشید با استفاده از "راهبرد سیستم محصول" ، 7 محصول میوه در 4 منطقه مورد مطالعه قرار گرفت.

در تلاش برای ایجاد و طراحی یک متدولوژی جامع برای آنالیز دقیق سیستم محصولات مختلف کشاورزی از منظر عملیات پس از برداشت، PIP ، AFHB و IICA در سال 1986 یک تیم با تخصصهای مختلف مورد نیاز را تشکیل دادند و بازدیدی از کشورهای ASEAN جهت شناسایی مشکلات و نیازهای مؤسسات  خصوصی و عمومی درگیر در عملیات پس از برداشت محصولات کشاورزی بعمل آوردند. از نتیجه مشاوره های بیشماری که با متخصصین این 5 کشور بعمل آوردند، نسخه اولیه این متدولژی (یعنی CSAM ) توسط LA Gra et al  در سال 1987آماده شد.

در سال 1987، دانشگاه کالیفرنیا در Davis و  PIP در دانشگاه Idaho با حمایت آژانس توسعه بین الملل (USAID)  ، سازمان خواربار جهانی (FAO)  و IICA دوره آموزشی را برای 20 تکنسین در شرق کارائیب اجرا کردند. این دوره آموزشی متمرکز شده بود بر متدهای کاهش ضایعات پس از برداشت محصولات فسادپذیر با تکیه بر "راهبرد سیستم محصول (CSA)". شرکت کنندگان به 4 گروه که هر یک شامل تخصصهای مختلف بود تقسیم شدند، و هر گروه با استفاده از راهبردهای سیستم محصول، موظف به شناسایی و الویت بندی مشکلات و سپس شناسایی راه حلها با هدف یافتن راه حلهایی جهت اصلاح تولید و بازاریابی محصولات مشخصی در مناطق معینی شدند.

در سال 1988 ، دولت کارائیب از انستیتو تحقیق و توسعه کشاورزی کارائیب (CARDI)  ، CDB و IICA درخواست کرد برنامه ای جهت صادرات محصولات کشاورزی غیر بومی ارائه دهند. این برنامه در سال 1988 با بهره گیری از "راهبرد سیستم محصول"  آماده شد.

به استناد تجربیات ذکر شده در فوق ، پیش نویس این متدولوژی تهیه و تدوین شد. و در خلال 25-13 ژوئن سال 1988 این متدولوژی توسط انستیتو تحقیق و توسعه مالزی (MARDI)   با حمایت AFHB ، PIP و IICA در این کشور مورد آزمایش میدانی قرار گرفت. در طول 2 هفته 24 متخصص در 12 رشته مختلف این متدولوژی را قدم به قدم اجرا کردند. و در آخر نتایج آن بر روی کارامبولا به کار بسته شد. به این ترتیب که پس از تشریح مسائل و مشکلات، راه حلهای ممکن شناسایی و پروژه  هایی مربوطه تعریف گردید. در آوریل 1989، PIP ، این متدولوژی را در مورد عملیات پس از برداشت و بازاریابی  انجیر در نپال بکار گرفت و " سیستم محصول انجیر "  به طور کامل تشریح و پس از آنالیز مسائل و مشکلات این سیستم، راه حلهای اجرایی شناسایی و معرفی شدند . آنچه که از این تاریخچه مختصر استنباط می شود اینست که  " متدولوژی ارزیابی سیستم محصول (CSAM) "  ، پس از  سالها تحقیق و  آزمایش در کشورهای زیادی به تکامل رسیده است.

بنابراین از این متدولوژی می توان برای :

· تشریح سیستم محصول (CS) ، شناسایی اجزای اصلی سیستم ، نقش آفرینان

· شناسایی و الویت بندی مسائل و مشکلات اجزای مختلف سیستم محصول و علل بروز هر یک از آنها

· شناسایی راه حلهای ممکن و نیز ارجحیت آنها جهت از میان برداشتن هر یک از مشکلات

·         جمع آوری داده های لازم جهت تعریف و تهیه پروفایل پروژه های مورد نیاز


تشریح اجزاء سیستم محصول

·          اهميت نسبي محصول جزء شماره 01

اهميت محصولات دامي وكشاورزي دراقتصاد ملي با توجه به ارزش نسبي آنها در رژيم غذايی کشور، ارزش غذائي و توانائي ارز آوري  متفاوت است . لذا کليه محصولات كشاورزي و دامي، چه آنهايی که مصرف داخلي دارند و چه آنهايی که قابليت صادرات دارند را مي توان با توجه به شاخص هاي ميزان توليد، ميزان واردات و صادرات و نيز ارزش اقتصادی آنها بين دو رنج محصولات پر اهميت تا  محصولات کم اهميت طبقه بندي کرد.

اين بخش قصد دارد اهميت نسبي محصول مورد مطالعه را دراقتصاد ملي مستند نمايد. و به استناد آن  محصولی که اهميت بيشتری دارد در تصميم گيري ها بيشتر مورد توجه قرار گرفته و در نتيجه منابع بيشتری به آنها اختصاص داده شود. و محصولاتی كه حجم توليد و ارزش آنها كم باشد ، در تصميم گيري ها کمتر مورد توجه قرار بگيرند.

اهميت نسبي محصول، با آناليز كردن توليد، صادرات، واردات وطرحهاي توسعه ملی و منطقه اي قابل اندازه گيري است.

 سئوالات ويژه در مورد هر محصول مي تواند در حوزه ذيل باشد :

v    مقدار و ارزش ملي و نيز منطقه اي توليد محصول مورد مطالعه در سال.

v    كل سطح زيركشت محصول مورد مطالعه.

v    مقدار و ارزش واريته های مختلف كشت شده محصول مورد مطالعه.

v    مقدار و ارزش واردات  و صادرات محصول مورد مطالعه.

v    اهميت نسبي محصول مورد مطالعه در برنامه ها و طرحهاي توسعه ملي.

v    پروژه يا طرحهای درحال اجرا و يا طراحی شده  كه بر توليد و بازاريابي محصول مورد مطالعه تاثير مي گذارند.

v    موارد ديگري كه بايد برای محصول مورد مطالعه مشخص شود.

 

·                   سياست هاي دولت - جزء شماره 2

     هنگامي كه دولت وكشور ، سياست هاي توسعه اي بخش كشاورزي راتدوين مي كنند، جهت گيري اهداف بايد به سمت افزايش توليد باشد تا زمينه هاي افزايش درآمد كشاورزان را از يک طرف و کاهش هزينه مصرف کننده را از طرف ديگر بدنبال داشته باشد. بطور كلي، هدف ، افزايش رفاه جوامع روستائي وغير روستائي است.

 ازآنجائيكه سياستها غالباً برمبناي اطلاعات ناقص اتخاذ ميگردد، گاهي اوقات اينگونه سياست هاي بخش دولتي، تاثير منفی بر گروههاي اجتماعي خاص و يا کل اقتصاد ميگذارد. از اينگونه سياستها ميتوان به افزايش توليد محصول بدون در نظر گرفتن بازار اشاره کرد، بنابراين دامن زدن به عرضه بيش از تقاضا ،كاهش درآمد كشاورزان را به دنبال خواهد داشت. گاهي سياست هاي قيمت گذاري بازار باعث كاهش توليد می شود، بعنوان مثال اگر قيمت هاي شير در بازار خرده فروشي ، نزديك و يا زير قيمت تمام شده هزينه توليد تثبيت شود در اينصورت گروههاي توليد كننده مجبور مي شوند توليد لبنيات خود را تقليل داده و واردات پودرهاي شير باهزينه هاي كم را افزايش دهند. اگر چه ممكن است براي مصرف كننده باصرفه باشد ، ليكن ممكن است باعث کاهش كيفيت محصول و خروج ارز از اقتصاد کشور گردد. و يا بعنوان مثال ديگر ، اجراي يک سياست خاص ممكن است منجر به افزايش ضايعات پس از برداشت شود و يا باعث ناكارآمدي سيستم غذا شود. بعنوان مثال معمولاً تصميم گيري دولت در بعهده گرفتن بازاريابي محصولات فاسد شدني ، منجر به افزايش ضايعات ناشی از پائين بودن سطح کارآيی ومديريت ضعيف امکانات انبار خواهد شد. از سوی ديگر ، ممكن است امتيازات مالياتي براي کشاورزان موجب تحريک توليد شود.

هنگام آناليز نمودن سياست هاي دولت درسيستم غذا ، شناسائي عوامل مثبت ومنفي كه توليد ، قيمت ، درآمد وكيفيت توليد را تحت تاثير قرار ميدهد،  بسيار اهميت دارد.

   پرسشهاي قابل طرح مي تواند شامل موارد ذيل باشد.

v   برقراری و يا حذف چه سياست هايی، بر توليد، قيمت و كيفيت محصول تاثير گذار است ؟

v   چه سياست هايي بر روي سيستم بازاريابي داخلي تاثير گذار است ؟

v   چه سياست هايي بر روي واردات ويا صادرات محصول تاثير گذار است ؟

v   چه سياست هايي بر روي الگوي مصرف تاثير گذار است ؟

v   چه مالياتهايي (عوارضي) موجب انگيزه و يا عدم انگيزه توليد و بازاريابي مي شود؟

v   چه مؤسساتي درتعيين سياست هاي شناسائي شده تاثير گذار هستند؟

v   موارد ديگري كه بايد برای محصول مورد مطالعه مشخص شوند.

 

·        مؤسسات  مرتبط جزء شماره 03

      در تمام كشورها بخش هاي خصوصي و عمومي مختلفي وجود دارد كه ضايعات قبل و بعد از برداشت محصولات کشاورزی و دامي را به واسطه نقشی که بعهده گرفته اند، تحت تاثير قرار ميدهند . کارآيی سيستم توليد و بازاريابی غالباً به کارآيی اين مؤسسات  و نيز خدماتی که آنها ارائه می دهند وابسته است

      بدليل تنوع اين مؤسسات  و پيچيدگي هاي داخلي آنها و نيز تمايل آنها به محدود نمودن فعاليت هايشان در مناطق خاص، هماهنگي وارتباط بين آنها معمولاً ضعيف است، در نتيجه ، کارکنان اين مؤسسات  تمايلی به داشتن درك كامل از كل سيستم محصول ندارند.

      هدف اين بخش شناسائي مؤسسات  و سازمانهای اصلی درگير در عمليات قبل و پس از برداشت در سيستم محصول مورد مطالعه ونيز استخراج اطلاعات اوليه و ضروري جهت پاسخ گوئي به سئوالات ذيل است.

v    مؤسسات  درگير در فعاليتهايی که بر توليد، فرآوري و بازاريابي محصول و يا گروه محصولات مورد مطالعه، تاثير می گذاردند کدامها هستند؟

v    چه فعاليت ها، خدمات و يا نقش های  ديگري بعهده اين مؤسسات  است كه بر روي كميّت و كيفيت و قيمت محصول مورد مطالعه اثر مي گذارد؟

v    چرا اين خدمات و فعاليت ها را اين سازمانها بعهده گرفته اند؟

v    فعاليت های کدام قسمت از سيستم محصول را بعهده گرفته اند؟

v    از چه موقع آنها اين وظايف را بعهده گرفته اند؟

v    اين سازمانهاچطور متعهد شده اند؟

v    با داشتن چه منابعي (نيروی انسانی، منابع اعتباری و فيزيکی) اين مسئوليت به آنها سپرده شده است؟

v    و موارد ديگري که بايد مشخص شوند.

 

·        خدمات تسهيلاتي جزء شماره 04

بهره وري وكيفيت توليد، غالباً تابع دسترسي به خدمات مؤسسات  خصوصي و عمومی است. اين مسئله برای كشاورزان خرد که دسترسی محدود به منابع دارند از اهميت بيشتری برخوردار است. اگر خدمات تسهيلاتي (كمك هاي فني ، اطلاعات، اعتبارات، نهاده ها و ... ) مناسب وكافي باشد، به احتمال زياد، بازده و كيفيت توليد، ارتقاء می يابد. و هنگاميكه اين خدمات ضعيف و يا وجود نداشته باشند، به احتمال قوی كيفيت و بازده توليد کاهش می يابد.

دراين بخش خدمات تسهيلاتي ارائه شده بوسيله مؤسسات  شناسائي شده در جزء 3 تشريح و ارزيابی مي شود. هدف تعيين اثرات مثبت و منفی آن بر توليد، عمليات پس از برداشت و بازاريابي محصول مورد مطالعه است .

انواع خدمات مطرح شده شامل موارد ذيل است :

-          ساخت و نگهداری جاده هاي ما بین مزرعه تا بازار

-          توليد و انتقال تكنولوژي

-          عرضه تجهيزات کشت

-          عرضه اطلاعات جهت تصميم گيري

-          عرضه ودسترسي به اعتبارات

-          عرضه ودسترسي به نهاده هاي كشاورزي

-          قابليت دسترسي به وسايط نقليه جهت انتقال توليد

-          قابليت دسترسي به كمك هاي فني

-          قابليت دسترسي به تسهيلات برای اداره امور عمليات پس از برداشت

-          وموارد ديگر

برای هريك از انواع خدمات، سئوالات زير مطرح است:

v    كميت و كيفيت خدمات.

v    قابليت دسترسي به خدمات براي متقاضيان.

v    دريافت به موقع خدمات.

v    تداخل و رقابت بين مؤسسات .

v    نظر بهره برداران نسبت به خدمات ارائه شده.

v    تاثير خدمات برروي توليد، برداشت، عمليات پس ازبرداشت و توزيع .

v    موارد ديگري كه بايد تعيين شوند٭

 

·        تشكّل های كشاورزی جزء شماره 05

      دركشورهاي درحال توسعه ، محصولات كشاورزي ودامي اغلب بوسيله كشاورزان در زمين ها و قطعات كوچك توليد مي شوند. مثلاً ميوه ها، ممكن است در باغچه حياط خانه که شامل چند اصله درخت است، توليد شوند. بيشتر اوقات فقط محصول مازاد بر نياز به بازار عرضه مي شود. ممكن است چندين رأس دام كوچك، جهت تامين معاش و نياز خانواده نگهداري شود. نتيجه اينگونه فعاليت های توليدي چنين خواهد بود كه ، انواع زيادی از محصولات در مقادير بسيار کم، آنهم با كيفيت های بسيار مختلف به بازار عرضه شود. در چنين شرايطی، اگر تكنولوژي هاي مدرن بکار گرفته شود، ممكن است هزينه هاي توليد محصول بسيار بالا رفته، در نتيجه درآمد كشاورزان کاهش يابد.

      يك راه براي كشاورزان خرد جهت فائق آمدن به اين شرايط، در تلاش برای افزايش درآمد، سازماندهی آنها در گروهها، تشکلها و تعاونيها ست. تجمع حجم نسبتاً زيادی از يک محصول خاص بوسيله يک گروه از کشاورزان می تواند فعاليت را به مقياس اقتصادی رسانده و موجب بهبود عمليات پس از برداشت و افزايش کيفيت توليدات و در نتيجه افزايش قيمت و ارزش محصول و افزايش درآمد کشاورز گردد.

      سازماندهي و توسعه تشکلهای كشاورزي کارآمد که بتواند خدمات موثری را به اعضاء خود فراهم و ارائه کند، چندين سال طول مي كشد. ضمن اينکه، ضعف سازمانی و يا عدم سازماندهی مي تواند موانع جدي براي توسعه باشد. تشکلهای كشاورزي موجود بايد شناسائي شده و نقاط ضعف و قوّت آنها ارزيابي شود.

انواع اطلاعاتي كه بايد جمع آوري شود شامل :

v    نام تشكلهاي كشاورزي كه اعضاي آنها توليد، اداره كردن عمليات پس از برداشت و يا اداره امور بازار محصول مورد مطالعه را انجام ميدهد.

v    كيفيت مديريت واداره تشكلهاي كشاورزي

v    سطح مشاركت اعضاء

v    نوع، كميت وكيفيت خدمات ارائه شده

v    انواع اقداماتی که بر روی محصول انجام میدهند.

v    تجربه درتوليد، بازاريابي و فرآوري

v    قابليت دسترسي به نيروي انساني ، اعتبارات و منابع فيزيكي

·        مشكلات و ملزومات محيطي جزء شماره 06

      منابع طبيعي و شرايط آب و هوايی مناطق توليد نه تنها بر ميزان بازده توليد بلکه بر كيفيت محصول و زمان رسيدن فیزیولوژیکی آن نير تاثير می گذارد. شرايط بارندگی خيلي زياد يا خيلي كم، دمای خيلي بالا و يا خيلي پائين و همچنين بادهاي شديد، شيب هاي تند زمين و ساير عوامل محيطی منفي مي تواند تاثيرات قابل توجهی بر كميت وكيفيت توليد محصول كشاورزي بگذارد.

از آنجائيكه نمي توان كيفيت محصول را پس از برداشت بهبود بخشيد ، بنابراين بايد عمليات پس ازبرداشت را با محصول با كيفيت شروع کرد.

اگر بازده و يا كيفيت پائين محصول، ناشی از شرايط محيطي باشد، بسيار مهم است که اين محدوديت هر چه زودتر مشخص و شناسائي شود. چرا که به شما كمك خواهد كرد تا در تخصيص منابع درست عمل کنید. ريسک ساخت جاده ها و نيز فراهم کردن ساير زيرساخت هایی که گهگاهی مورد استفاده قرار می گيرد کاهش يابد. هدف، اجتناب از هزينه هاي غير ضروري است كه توان رقابتي محصول را كاهش می دهد.

      برخی كشورها و يا مناطقی از يک کشور ممکن است به اقتضای شرايط آب و هوايی و طبيعی، دارای مزيت نسبی باشند. مثلاً شيلی و زلاندنو می توانند در آن زمانيکه در اروپا و آمريکای شمالی زمستان است ميوه و سبزی توليد کنند.

اطلاعات مختلف مربوط به نواحي جغرافيائي توليد محصول شامل:

v    شرايط خاك و حاصلخيزي.

v    مقدار و توزيع بارندگي.

v    دوره خشكسالي.

v    نفوذپذیری آب

v    خطر طوفان وسيل در خلال فصل رويش.

v    ريسک خسارت ناشي ازبادهاي تند.

v    ميانگين رطوبت نسبي.

v    دماها (بالا، متوسط، پائين).

v    شيب زمين.

v    ارتفاع از سطح دريا.

v    مزيت نسبی محيط برای بازارهای بسيار دور

v    و سايرموارد ديگر که بايد مشخص شوند.

 

·        قابليت دسترسي به بذرها و ديگر مواد ژنتيكی جزء 07

      توليد محصول با كيفيت، مستلزم دسترسي به بذر، نهال ، دام مرغوب در سطح مزرعه است.  هنگاميكه كشاورزان نمي توانند به مواد ژنتيکی مرغوب دست يابند ناچاراً گونه های ژنتيکی که در دسترس است را مورد استفاده قرار می دهند. که اغلب محصول توليدی كيفيت پائينی داشته و حتي بعضی اوقات مورد قبول بازار نيست. بذر و نهالی که از نظر ژنتيکي مرغوب باشند باعث افزايش بهره وری شده و سود خالص بيشتري هم براي كشاورزان و هم برای واسطه های زنجيره بازاريابی به دنبال خواهد داشت.

      منابع گونه های مختلف ژنتيکی بايد شناسائي شوند، تا بتوان با ارزيابی كيفيت يا كميت محصول آنها نسبت به ترويج آنها اقدامات لازم را انجام داد، ضمن اينکه اگر جهت دسترسي به نهاده های ژنتيکی مشكلی وجود داشته باشد در اينصورت می توان در جهت بهبود منابع ، سيستم تحويل ، و نيز  هدايت سيستم به سمت تحقيق و توسعه نهاده های ژنتيکی مورد نياز اقدامات لازم را انجام داد.

بنابراين نوع اطلاعاتی که برای اين بخش، لازم است جمع آوري شود در حوزه ذيل است :

v    منابع ژنتيکی محصولات زراعی، باغی، دامی و شيلاتی.

v    عاری بودن نهاده های ژنتيكی ازآفات وبيماريها

v    دسترسي كشاورزان به بذرها و نهاده های ژنتيکی.

v    كيفيت بذرها ونهاده های ژنتيكی.

v    نظر کشاورزان در خصوص بذر و ساير نهاده های ژنتيکی.

v    نقش دولت و کارآيی آن درتهيّه و تدارک بذر و ساير نهاده های ژنتيکی

v    هزينه بذر و ساير نهاده های ژنتيکی براي كشاورزان.

v    مزيت  بذر و ساير نهاده های ژنتيکی مورد استفاده.

v    موارد ديگر كه بايد تعيين شوند.

 

·     شیوه های محلی و بومی كشاورزان جزء شماره 08

·         ازآنجائيكه كيفيت محصول را پس از توليد نمی توان ارتقاء داد، لذا ضروري است ، كشاورزان را بمنظور توليد محصول با کيفيت از طريق آموزش و ساير اقدامات ترغيب نمود.

يكي ازدلائل اساسي توليد محصول بی كيفيت، شیوه های بومی غلط کشاورزان در عمليات كشاورزی است.

برای مثال، در شرايط عدم قطعيت بازار، کشاورز ممکن است برای پايين آوردن هزينه توليد، اقدام به کم کردن ميزان مصرف نهاده های ضروری مورد نياز (نهاده های ژنتيکی و شيميايی) نمايد. و در مواردی هم درست عمل نکردن کشاورز به علت عدم اطلاع و دسترسی به تکنولژی  های مناسب باشد.

بنابراين در ارزيابی سيستم محصول، بايد شیوه های بومی و محلی کشاورزان در عمليات کشاورزی شناسائي و تشريح شود واينکه اين عادات و شیوه ها چه تأثيری بر کيفيت محصول و نيز بهره وری توليد دارند مورد ارزيابی قرار گيرند.

انواع اطلاعاتی كه در اين ارزيابی نياز داريم شامل موارد ذيل است :

v    انگيزه كشاورزان در پرورش محصولات کشاورزی.

v    منبع و كيفيت نهاده های ژنتيکی مورد استفاده.

v    انواع سيستم هاي مزرعه داری بکار گرفته شده.

v    نحوه عمل کشاورزان در رابطه با :

-          آماده سازي خاك.

-          روشهاي كاشت.

-          کود دادن

-          آبياري

-          استفاده از كارگر

-          استفاده ازمکانيزاسيون

-          كنترل علفهاي هرز

-          كنترل آفات، حشرات و بيماريها

-          هرس كردن

-          كنترل سايه

-          موارد ديگر

v    تکنيکهای برداشت و ابزارآلات مورد استفاده

v    اداره امور عمليات پس ازبرداشت

v    فرآيند تصميم گيري برداشت وبازاريابي محصول

v    و موارد ديگر كه بايد تعيين شوند.

 

·     آفات وبيماريها جزء شماره  09

      دربعضي از نقاط سيستم محصول هم در مرحله برداشت و هم در مرحله پس از برداشت، بيشتر محصولات كشاورزي تحت تاثير حشرات و آفات بيماري زا قرار می گيرند. دربعضي از محصولات ميزان آسيب اقتصادی ناشی از آفات و بيماريها ناچيز است ، درحاليكه دربعضی از محصولات ديگر خسارات ناشی از اين آفات و حشرات به حدی است که بر ميزان سوددهی محصول تأثير ميگذارد. دربعضي از حالتهاي ديگر ممكن است آفات و بيماريها ، شديداً قرنطينه شوند، بنابراين عبور اين محصولات  ازمرزها ممنوع شده و موجب کاهش درآمدهای ارزی می شود.

 هدف اين بخش شناسائي آفات و بيماريهايي است كه بر روي محصولات مورد مطالعه تاثير گذار بوده و نیز تعيين تأثیر و اهمیت آنها از نظر اقتصادی و قرنطینه.

انواع اطلاعات مورد نظر شامل موارد ذيل است :

v    شناسائي تمام آفات وبيماريهايي كه از حيث اقتصادي بر بهره وری توليد و يا كيفيت محصول تاثير معنی دار دارند.

v    شناسائي آفات يا بيماريهايي كه در كشور تحت قرنطينه هستند.

v    شناسائي، آناليز و تشريح انواع خسارتهايی كه بوسيله آفات و بيماريها بر محصول مورد مطالعه وارد می شود. اين خسارات در رابطه با :

-          كميت محصول

-          كيفيت محصول

-          ارزش محصول

-          تقاضاي مصرف كننده

v    شناسائي و تجزيه و تحليل روشهای کنترل هريك ازآفات و بيماريها در مراحل پيش و پس از برداشت و هزينه های آنها.

v    شناسائي محدوديت بازاريابي که مانع كنترل شيميائي آفات و بیماریها مي شوند (پسماندهاي سمي )

v    شناسائي محدوديت های معرفی و به کارگيری برنامه هاي موثر كنترل آفات و بيماريها.

v    تشريح ميزان پيشرفت اقدامات، عمليات و يا پروژه هاي طرح ريزی شده و محدوديت و موانع اجرای آنها.

v    موارد ديگري كه بايد تعيين شوند.

 

·        تيمارهای پيش ازبرداشت جزء شماره 10

     تيمارهای فيزيكي و يا شيميائي پيش از برداشت، می تواند تاثيرات مطلوب و  يا نامطلوب برروي كيفيت پس از برداشت محصول داشته باشد. مثال هايی از اين تيمارها شامل موارد ذيل است :

¨        جمع کردن برگهای اطراف گلِ گياه گل کلم قبل از برداشت مانع زرد شدن آن می شود.

¨        با پيچاندن 90 درجه ای کلم قبل از برداشت که باعث شکستن تعدادی از ريشه های گياه شده و آنرا وادار به خشک شدن می کنند. اين عمل باعث می شود که برگهای خارجی کلم محکم و فشرده شده و  مانند لفاف، محصول را در دوره پس از برداشت محافظت نمايد.

¨        لفاف كردن ميوه هايی مانند سيب، موز و ... با لفافه کاغذی يا پلاستيکی، درحاليكه هنوز روي درخت هستند، مانع حمله پرندگان، مگس ميوه و ساير حشرات می شود و باعث تقويت رنگ ميوه و نیز رسيده شدن آن می شود.

¨        تيمارهای شيميائي در مزرعه ، جهت افزايش عمر انبارداری و قابليت عرضه در بازار، در دوره پس از برداشت. بعنوان مثال بكار بردن ممانعت کننده های جوانه زنی سيب زميني و يا اتر زنی سيب ها که موجب افزايش رنگ قرمز آنها مي شود.

دربعضي موارد ، مواد شيميائي بکار گرفته شده بصورت پسماندها در دوره پس از برداشت بر روی محصول باقی می ماند و مشكلات و گرفتاريهاي خاص بازاريابي را بوجود می آورد.

 بنابراين تمام تيمارهای فيزيكي و شيميائي پيش از برداشت كه بر كيفيت پس از برداشت محصول مورد مطالعه تاثير ميگذارد بايد شناسائي شوند.

اطلاعاتی که بايد جمع آوري شوند شامل موارد ذيل است :

v       شناسائي و تشريح تيمارهای فيزيكي و شيميائي که بر روي محصول مورد مطالعه صورت می پذيرد.

v       تشريح و بيان اينكه، چرا، چه موقع و در كجا هر يك از اين عمليات اتفاق مي افتد .

v       شناسايی انواع نقش آفرينانی (عاملان) که اين عمليات را انجام ميدهند.

v       تشريح اينکه هر يک از اين عمليات چه اثری بر :

-          كميت توليد

-          كيفيت توليد

-          عمر انبارداری

-          قابليت عرضه در بازار

-          قيمت محصول

دارند.

v       شناسائي تيمارهای قابل جايگزين.

v       موارد ديگري كه بايد تعيين شوند.


·        هزينه هاي توليد و بازاريابي جزء شماره 11

كشاورزي در هر كجاي دنيا، يک نوع سرمايه گذاری با ريسک بالا است، و مخصوصاً برای كشاورزان كوچكي كه به پرورش محصولات باغي مي پردازند اين ريسک بيشتر هم  است. شکست در بدست آوردن سود کافی از تلاش صورت گرفته، تغذيه، سلامتي و آموزش خانواده کشاورز و همچنين همّت و انگیزه آنها را برای ادامه کشاورزی را تحت تاثير قرار مي دهد. تضعيف انگيزه های اقتصادی در کسب و کار کشاورزی ، مهاجرت فرزندان كشاورزان و حتّی خود كشاورزان را به مناطق شهري جهت يافتن زندگي بهتر بدنبال خواهد داشت.

توليد كننده کوچک محصولات باغي ، از هزينه ها آگاهي دارد و سعي مي كند ميزان ريسك را كاهش دهد، مخصوصا؛ هنگاميكه بازار نامطمئن باشد. كاهش هزينه ها، كيفيت و كميت محصول را تحت تاثير قرار می دهد. بعنوان مثال ، اگر كشاورز هزينه هايش را با حداقل کردن كود مصرفی كاهش دهد ، در نتيجه راندمان توليد كاهش يافته و بر روی اندازه، طعم و مزه محصول نيز اثر می گذارد. معمولا؛ كاهش هزينه هاي بازاريابي منجر به بسته بندي هاي ضعيف شده كه آن نيز موجب سائيدگي و عدم مطلوبيت محصول مي شود. هزينه هاي توليد و بازاريابي بسته به نوع و اندازه مزرعه بسيار متفاوت است.

يک آناليز دقيق، بايد نيروی كارگر ، نهاده ها، مديريت نهاده ها و ارتباط بين آنها را در هر سيستم محصول مورد بررسی قرار دهد. بعنوان مثال هزینه نهاده های شیمیایی كشاورزی ارگانیک كم است درحاليكه هزينه هاي كارگري ومديريتي آن بالاست . آناليز کليه هزينه هاي توليد و بازاريابي مي تواند، درک روشني از عواملي كه موجب کاهش بازده و يا كيفيت محصول می شوند ارائه دهد. و نيز می تواند مزيت و يا عدم مزيت استفاده از نهاده های مختلف را در استراتژيهای مختلف توليد و بازاريابی روشن کند.

انواع اطلاعات مختلفي که می تواند جمع آوري شود، شامل :

v       انتخاب مزرعه نمونه (سایز) و اینکه چگونه عملیات چگونه در آن انجام شود.

v       شناسائي كليه هزينه هاي  توليد و بازاريابي.

v       کمی کردن هزينه هاي توليد و بازاريابي گروهي خاص از كشاورزان (به عنوان نمونه)

v       مقايسه هزينه هاي توليد و بازاريابي كه بوسيله افراد متخصص توصيه شده و خسارتهاي فعلی كه  كشاورزان متحمل آن هستند.

v       آناليز مزيت و عدم مزيت استفاده از هر يك از انواع نهاده ها.

v       موارد ديگري كه بايد تعيين شوند

 

·        برداشت محصول کشاورزی - جزء 12

      اینکه یک محصول چه موقع و چطور برداشت می شود بر حيات پس از برداشت آن تأثير می گذارد. اگر محصولي خيلي زود و يا خيلي دير برداشت شده باشد يا اینکه در اثر استفاده از تکنيک و ابزارآلات نامناسب آسيب ديده باشد، ماندگاري پس از برداشت آن، كوتاه خواهد بود. در صورت استفاده از زمين هاي شيب دار جهت توليد محصولات کشاورزی، ‌مشكلات اضافی ديگری مثل افزايش خطر براي كارگران، افزايش هزينه هاي نيروی كار واحتمال خسارت بيشتر به محصول را بدنبال خواهد داشت. شرايط اقتصادي- اجتماعي كه ممكن است غذا سرقت شود از فاكتورهاي تأثير گذار خواهند بود. برای مثال در جاهایي كه سرقت كردن غذا، معمول است ، كشاورزان محصولاتشان را قبل اينکه از نظر فيزيولوژيکی رسيده (Maturity) باشند، برداشت مي كنند. اين عمل كيفيت توليد را تحت تاثير قرار ميدهد.

      مي توان روشهاي بكارگرفته شده براي برداشت محصولات را شناسائي و تشريح کرد. همچنين مي توان تأثير شيوه برداشت را روي قابليت بازاريابي محصول نمايان کرد.

اطلاعاتی که جمع آوري می شود شامل موارد ذيل است :

v شناسائي كسي كه محصول را برداشت مي نمايد.

v تشريح هرآنچه كه هنگام برداشت كردن اتفاق مي افتد.

v  تشريح اينكه چرا محصول به روش هاي ويژه برداشت مي شود.

v شناسائي اينکه محصول چه موقع از سال و چه موقع از روز برداشت می شود.

v  ارزيابي چگونگي روشهاي برداشت كردن كه ممكن است كميت، كيفيت و قابليت عرضه در بازار را تحت تاثير قرار دهد.

v  تعيين رابطه بين نحوه عمليات برداشت و ضايعات پس از برداشت.

v  شناسائي روشهاي جايگزين جهت اصلاح تکنيکهای برداشت.

v  شناسائي و تشريح ابزارآلات برداشت  و جنبه های مثبت و منفي آنها.

v موارد ديگري كه بايد تعيين شوند

 

·         انتخاب ، سايزبندی ، درجه بندي و بازرسي جزء شماره 13

انتخاب، سايزبندی، درجه بندي و بازرسي ، اصطلاحاتی هستند كه معانی نزديک به هم دارند. در تمام اينها، هدف طبقه بندي محصول بطريقي كه ، رضايت مندي واسطه های بازاريابی و مشتريان برآورده شود می باشد.

در بيشتر كشورهاي در حال توسعه، مصرف كنندگان بيشتر به قيمت محصول توجه می کنند تا كيفيت آن. در چنين اوضاعی، انتخاب، سايزبندی و يا درجه بندي بصورت جزئي صورت میگیرد. با اين حال ، حتي در كشورهاي كم درآمد، مشتريان دارای يک حداقل استاندارد هستند و سيستم بازاريابي ،بطور دائم ، مشغول تأمين خواسته آنها است. بايد بدقت، فرآيند و روشهاي استفاده شده در سيستم هاي بازاريابي سنتي به منظور تأمين تقاضای مشتری، مورد مطالعه قرار گیرد. بعنوان مثال، فرآوري هاي اولیه ای كه در میادین فروش محصول و بازار صورت میگیرد ، مانند (غلاف گیری نخود، پوست گیری، قاچ كردن و کیسه گیری ميوه ها). بعلاوه درک استراتژي هاي بازاريابي اتخاذ شده توسط عمده فروشان وخرده فروشان، مثلاً برای کاهش ضايعات پس از برداشت، مهم است. فروشنده بازار ممكن است، محصولاتی که کیفیت و سایزهای مختلف دارند را مخلوط کرده و به صورت درهم و یا گزینشی به مصرف کننده عرضه کند.

در بیشتر کشورهای توسعه یافته، درآمد بالای مصرف کننده، اجازه تقاضای محصولات با کیفیت را  میدهد بنابراین بیشتر توجهات و هزینه ها بر درجه بندی و سایز بندی متمرکز شده است.

گاهي اوقات خريداران (داخلی يا بين المللي ) ، برای اینکه مطمئن شوند که تولید تحت استانداردهای مطلوب صورت میگیرد، بازرساني را مي فرستند. اين كاري است كه معمولاً ‌ژاپني ها انجام ميدهند، برای مثال موقع خرید ميوه هاي گرمسیری از جنوب شرق آسيا. در این مورد ذکر شده، بازرسي آنها به اين منظور است كه از عاری بودن کامل ميوه ها از حشرات تحت قرنطینه  مطمئن شوند تا بتوانند تقاضای ژاپنی ها را که محصولی با كيفيت بالا درخواست کرده اند را تأمین کنند. آمريكا هم مشابه چنین کنترلهایی را توسط سرویس بازرسی و نظارت بر سلامت گیاهان و حیوانات[43] (APHIS) انجام میدهد.

انتخاب، سایزبندی، درجه بندي و بازرسي مطلوب تر،‌ هزينه بيشتري را نیز براي محصول و در نتیجه مشتري بر جای خواهد گذاشت. بازارهاي صادراتي، استانداردهای بالایی دارند لذا معمولاً درصد بالایی از محصول برگشت داده میشود.در بازارهای داخلی هم محصولاتی که با درجه بندی ضعیف عرضه میشوند پس از فروش به ضایعات تبدیل شده و یا اینکه خوراک دام میشوند.

هدف این بخش، شناسایی و تشریح مکانها و نقاطی از سیستم محصول است که در آن، درجه بندی، سایزبندی و بازرسی صورت می گیرد.

 انواع اطلاعاتی که جمع آوري میشود باید شامل موارد ذيل باشد.

v           شناسائي نقاطي از سيستم محصول كه عملیات درجه بندي، سایز بندی، رده بندی و بازرسی محصول در آنها صورت می گیرد..

v           تشریح عملياتي كه در هر یک از این نقاط انجام مي شوند.

v           شناسائي کسانی كه مسئول انجام هر یک از این عمليات هستند.

v           شناسائي اينكه چه موقع این عمليات انجام مي شود.

v           تشریح مکانی که هر یک از این عمليات در آنجا انجام مي شود.

v           آناليز اینکه چرا  این عمليات اینگونه (که هست) انجام می شود.

v           تشریح  ابزارآلات، تجهيزات، ... و نیز كارگراني كه برای انجام این عمليات بكار گرفته مي شوند.

v           شناسائي ضوابط و معیارهایی که در انجام این عمليات ملاک عمل قرار می گیرد.

v           تشریح همبستگی و همخوانی بین این عملیات و آنچه که بازار تقاضا میکند.

v           مشخص کردن مقدار ضايعات پس از برداشت در نقاط مختلف سيستم محصول

 

 

·         تیمارهای فيزيكي و شيميائي پس از برداشت جزء شماره 14

محصولات باغي در مراحل مختلف پس از برداشت، مكرراً تحت تیمارهای شيميائي و يا فيزيكي قرار مي گيرند تا هم ماندگاري آنها افزايش یابد و هم اینکه جذابیت آنها برای مشتری افزایش یابد. بعنوان مثال ، استفاده ازكربنات كلسيم برای ساقه كلم بمنظور ممانعت از پوسيده شدن ساقه، و يا بکار بردن گاز اتيلن جهت کمک به رسیده شدن موز. يا استفاده از دایتان (Dithan) بر روی ريشه محصولات کشاورزی بمنظور ممانعت از رشد قارچها. در تیمارهایی که براي كنترل قارچها انجام میشود  ،‌ ممكن است مواد شيميائي  در همان موقعيكه محصول شسته مي شود، ‌استفاده شود.

تیمارهای فيزيكي شامل عملياتي مثل جلوگیری از گندیدن سيب زميني ها در مزرعه،  شستن ريشه محصولات ، پارافینی کردن مركبات مي باشد.

در این بخش انواع تیمارهای فيزيكي و شيميائي بكار گرفته شده در مرحله پس از برداشت شناسائي و تشریح خواهند شد.

اطلاعاتی که باید جمع آوري شود شامل موارد ذيل است.

v       شناسائي تیمارهای فيزيكي و شيميائي و مواد شيميائي مورد استفاده .

v       مقصود از انواع تیمارها و اینکه چگونه كيفيت محصولات را تحت تاثير قرار ميدهند.

v  شناسائي اینکه، در چه نقاطی از سيستم عمليات پس از برداشت و در چه زمانی این تیمارها صورت می گیرد.

v تشریح اینکه تیمارها چگونه انجام میشوند و اينكه واقعاً چه اثری بر محصول میگذارند.

v شناسائي كسي كه این تیمارها را انجام ميدهد.

v شناسائي و تشریح ابزارآلات، تجهيزات، مواد و نیروی کار بكارگرفته شده در تیمارها.

v شناسائي هزينه زمانی و پولی هريك از تیمارها.

v شناسايي تاثير بالقوه تیمارها بر بازار

v موارد ديگر كه بايد تعيين شوند

 

·     بسته بندي جزء شماره 15

      بسته بندي، محصولات را در مراحل متعدد عمليات پس ازبرداشت محافظت نموده و توده محصولات را به واحدهاي (Unite) كنترل پذیرتر تقسيم مي نمايد. همچنين باعث می­شود عرضه محصولات بهبود یافته و بنابراين براي واسطه ها و مصرف کنندگان دلپذيرتر شود. بسته بندي تقریباً برای تمام محصولات ضروري است. بعنوان يك قانون كلي : هر قدر محصول، فسادپذیرتر باشد اهمیّت کیفیت بسته بندی آن بیشتر می شود، بازار آن هم پيچيده تر و تخصصی تر و اهمیّت ظاهر بسته بندي آن نیز بیشتر مي شود.

 مشخصات مواد بسته بندي، روشهاي مورد استفاده در بسته بندي و هزينه هاي مربوطه بايد تعيين شوند.

انواع اطلاعات شامل موارد ذيل است :

v       شناسايي نقاطی در سيستم عملیات پس از برداشت كه بسته بندي يا بسته بندي مجدد در آنها انجام مي شود.

v       تعيين اهداف خاص بسته بندي.

v       شناسايي كساني كه عهده دار بسته بندي هستند و جائيكه كه بسته بندي در آنجا انجام مي شود.

v       تشریح اينكه در طول فرآيند بسته بندي چه کارهایی بر روی محصول صورت میگیرد و این کارها چگونه انجام میشود

v       مشخصات بسته بندي: اندازه، استحكام، ظاهر، رنگ، برچسب ، قابليت دسترسي، هزينه.

v       حداقل الزامات بسته بندي برای بازارهاي داخلی و بين المللي

v       تعداد دفعاتي كه بسته بندي مي تواند مورد استفاده قرار گیرد و طرز بازیافت آنها.

v                      مالكيت جعبه های بسته بندي ، اگر بسته بندي قابلیت استفاده مجدد داشته باشد.

v                      هزينه هاي كارگري در صورت استفاده از بسته بندي.

v                      اطلاعات درباره استفاده مجدد از بسته بندي.

v                      موارد ديگري كه بايد تعيين شوند.

 

سرمادهي - جزء 16

درجه حرارت ميوه ها و سبزيجات هنگام برداشت حدود دماي محيط است ، كه ممكن است تا 40 درجه سلسيوس بالا باشد. در اين دما، سرعت تنفس محصول معمولاً، فوق العاده بالاست.    هر چه سرعت تنفس بالاتر رود، ماندگاري محصول در دوره پس ازبرداشت، كوتاهتر مي شود.

معمولاً، صبح خيلي زود به دلیل پائین بودن دما بهترین زمان برای برداشت محصول است. با اینحال ممكن است برداشت كردن هنگام صبح زود، امكان پذير نبوده و يا دما به اندازه كافي پائين نباشد. سرمادهي سريع (پیش سرمادهي) محصول و رساندن آن به دمایی که انبار  پیشنهاد و توصيه نموده است ، دوام و ماندگاري محصولات را در دوره پس از برداشت افزایش میدهد. پيش سرمادهي براي محصولات فسادپذیری همچون توت فرنگي و سبزيجات پر برگ بسیار سودمند است.

پيش سرمادهي، معمولاً در بيشتر كشورهاي در حال توسعه انجام نمي شود. سرمادهي به منظور نگهداري در حمل و نقل هوائي، حمل با كشتي و ترمينالهاي بازار ، بیشتر معمول است. درهرحال ، مدیریت و بهره برداری ضعیف این تأسیسات مکرراً باعث بروز ضايعات زیادی در دوره پس از برداشت محصولات شده است. هزينه هاي بالاي اداره انبار های سرد، اغلب منتج به متروکه شدن آنها میشود.. بيشتر واسطه ها ترجيح مي دهند از كانتینرهاي يخچال دار که هزینه کمتری دارند استفاده نمايند.

اطلاعات مربوط به سرمادهي که باید جمع آوري شود شامل موارد ذيل است:

v       شناسائي انواع سرمادهي كه درحال حاضر انجام مي شود(پيش سرمادهي، انبارهای موقت و انبارهای ذخيره سازي)

v       تشریح امکانات، روشها و تجهيزات مورد استفاده در فرآيند سرمادهي.

v       شناسائي مکان هایي كه در آنها سرمادهي انجام ميشود.

v       شناسائي كسي كه امکانات سرمادهي را اداره و ارائه مي كند.

v       تعيين میزان کارآیی سيستم پیش سرمادهی و تأثیر آن در زمان ماندگاري محصول

v       آناليز زنجيره سرد : آيا دمای محصولات تا موقعيكه به بازار برسند تحت كنترل است؟

v       مخارج و مزایای هريك از سيستم های سرمادهي

v       امكان پذیری بکارگیری سيستم هاي سرمادهي

v       موارد ديگري كه بايد تعيين شوند.

·     ذخيره سازي (انبار) جزء شماره 17

      برای انبار کردن یک محصول و حفظ كيفيت آن در طول مدت انبارداری، بايد سعي شود كه اتمسفر (انبار) تحت کنترل باشد. بطوركلی دما و رطوبت هوای پیرامون محصول، فاكتورهاي اصلی مؤثر در حفظ كيفيت آن هستند. تحت شرایط بهینه دما و رطوبت، مدت زمان انبارداري، حداكثر خواهد شد. غلظت گازهاي اكسيژن، دي اكسيد كربن و اتيلن در اتمسفر انبار، ميتواند بر ماندگاری  محصول در انبار تاثير بگذارد. تركيب مشخصي ازآنها ميتواند فرآيند رسیدن (Ripening) محصول را  تحریک كند.

      ارزيابي كامل انبار ، مشخص خواهد کرد که با توجه به شرایط و خصوصیات اتمسفر آن، انبارچه موقع آمادگی پذیرش و دریافت محصول را دارد.انبار کردن موقعی صورت می گیرد که لازم باشد محصول از شرايط مضر و نامناسب محيط دور نگه داشته شود یا اینکه محصول درانتظار فروش و بازار باشد.

اطلاعات مربوط به سرمادهي که باید جمع آوري شود شامل موارد ذيل است:

v       شناسائي نقاطی از سيستم پس از برداشت كه ذخيره سازي در آنها صورت می گیرد.

v       تشریح  انواع انبار و علت و مقصود از انبار کردن محصول

v       مشخصات و خصوصيات امکانات انبار :

-   امکانات و تجهيزات (نوع و تکنولژی  تأسیسات)

-                    دامنه رطوبت انبار  و روشهاي كنترل آن

-                    دامنه دمای انبار  و روشهاي كنترل آن

-                    اتمسفر انبار و روشهاي كنترل آن

-                    خطر آلودگی با مواد سمی و مضر

-                    موارد ديگر

v       مدت زمان نرمال براي نگهداري محصول در هر یک از انواع انبارها

v       مالكيت ارائه خدمات انبار

v       افراد مسئول اداره امور انبار

v       روش اداره و مدیریت انبار

v       انواع خساراتي كه هنگام ذخيره شدن به محصول وارد مي شود.

v       میزان افزایش هزینه محصول به خاطر خدمات انبارداری.

v       موارد ديگر كه بايد تعيين شوند

 

·                      حمل و نقل - جزء شماره 18

      تولید موقعی به درد مشتري خواهد خورد كه بموقع به بازار برسد. انتقال محصول در درون سيستم غذا ممكن است بوسيله انسان ، حيوانات ، هواپيما ، قايق يا وسايط نقليه زميني صورت پذیرد.

هر بار كه محصول از يك نقطه به نقطه ديگري حمل میشود ممكن است دست به دست شود، با تاخير زماني مواجه شود ، تحت تكان های شدید و فشار قرار بگیرد، و نیز در شرایطی قرار گیرد که باعث افت کیفیت و عدم قابلیت عرضه آن در بازار شود.

      انواع حمل ونقل بكارگرفته شده و  نیز نقاطي از سيستم عملیات پس از برداشت که حمل و نقل در آن صورت میگیرد باید شناسایی و تشریح شود.

اطلاعاتی که باید جمع آوري شود شامل موارد ذيل است:

v       شناسائي نقاط مختلف سيستم محصول که حمل و نقل در آنها صورت میگیرد و نیز متدها و عاملان حمل و نقل.

v       تشریح فرآيند حمل و نقل و شرایط محموله در طول حمل و نقل از حیث دما، رطوبت، ارتفاع بار ، نزديكي محصول به منابع حرارتی (موتور و سیستم تهویه) وسیله نقلیه و اینکه در چه موقعی از روز حمل میشود.

v       مسافت (كيلومتر) و مدت زمان ( ساعت ، روز ، دقيقه ) حمل ونقل .

v       تشریح انواع خسارات و آسیبهای وارده به محصول در خلال حمل و نقل و علل آن.

v       شناسایی میزان افزایش هزینه محصول به خاطر خاطر حمل و نقل در نقاط مختلف سیستم محصول.

v       موارد ديگري كه بايد تعيين شوند

 

 

·                      تأخيرهای زمانی و انتظار - جزء شماره  19

هر محصولي در درون سيستم خود به سمت مقصد نهایی که همان مصرف کننده است  حرکت می کند و در این مسیر متحمل تأخیرهای زمانی و انتطار میشود. بعنوان مثال ، محصولات ممكن است به اجبار، منتظر بارگیری، تخلیه و یا انجام  تشریفات اداری در مرزها شوند.

      تاخيرهای زمانی موقعی اتفاق مي افتد كه شرایط نه اجازه می دهد و نه ایجاب می کند که بدون درنگ مرحله بعدي سيستم عملیات پس از برداشت اجرا شود. اين مسئله را با ذخيره سازي و يا فرآوری اشتباه نگیرید.

موقعيكه محصول در حالت انتظار و  تأخيرهای زماني بسر مي برد ، ممكن است تحت تاثيرات مضرِ دما، رطوبت  و يا شرايط جوي قرار گيرد. محصول ممكن است رايحه نامطبوع جذب کند، يا در معرض تابش مستقيم خورشيد قرار بگیرد و غیره. و بطور کلی، این اوضاع و شرایط موقتی ممکن است تأثیر نامطلوبی بر محصول گذاشته و باعث تنزّل کیفیت آن شود. در بعضی موارد این تأخیرهای زمانی و انتظار در سیستم عملیات پس از برداشت طبیعی است، بعنوان مثال ، گوجه فرنگي پس از برداشت باید کنار مزرعه انباشته شده و برای انجام مرحله بعدی که بسته بندی و درجه بندی است منتظر بماند. در بعضي موارد ممكن است اين تأخيرهای زمانی دلایل اقتصادي- اجتماعي و يا سياسي داشته باشد. بعنوان مثال در بنادر و مرزها، ممكن است، مأمورین گمرك تا آماده و تکمیل شدن اوراق و وصول عوارض، محصول را متحمل تأخیرهای زمانی کنند.

اطلاعاتی که جمع آوري میشود باید مشخص کند که تأخیرهای زمانی و انتظار کجا و چرا اتفاق می افتد.

لذا این اطلاعات شامل موارد ذیل است :

v       نقاطي از سيستم عملیات پس از برداشت كه تاخيرهای زمانی و انتظار در آنجا اتفاق مي افتد.

v       مختصات هريك از تأخيرهای زمانی :

- علل تأخيرهای زمانی

- اشخاص يا عواملی كه باعث بروزتأخيرهای زمانی ميشوند.

- طول هر تأخیر زمانی

- شرايط محيطي نقاطي از سيستم که تأخیرهای زمانی در آنجا اتفاق می افتد.

v       شرايط نرمال برای محصول در  نقاطی از سيستم که تأخیرهای زمانی اتفاق می افتد.

v       خسارت وارد شده به محصول، ناشي از تأخير زمانی و علت خسارت :

v       خسارت كيفي

v       خسارت كمّي

v       پيشنهادات جهت كاهش ضایعات ناشی از تأخيرهای زمانی و انتظار

 

·        عمليات ديگر جزء شماره 20

موقعیکه محصول از نقطه برداشت به سمت مصرف حرکت می کند از مجموعه ای از مراحل مثل فرآوری، حمل و نقل، انبار و غیره عبور میکند هنگاميكه كه يك محصول از نقاط برداشت شده حركت داده مي شود  تا موقعيكه به مصرف  مي رسد ، از يك سري مراحل عبور مي كند كه ممكن است در هیچیک از مراحل ذکر شده قابل طبقه بندی نباشد.. این اقدامات و عملیات میتواند در دو گروه و نوع مختلف تقسیم شوند. یک گروه عملیات اصلی هستند که اهمیت بیشتری در سیستم محصول دارند مثل تیمار محصول پیاز در مزرعه. گروه دیگر عملیات فرعی هستند که اهمیت کمتری در مقایسه با عملیات اصلی دارند، مثل تخلیه و بارگیری محصول. این عملیات (فرعی) معمولاً زمانبر نبوده و هزینه کمی هم دارند اما می توانند بر افزایش و کاهش خسارات محصول مؤثر باشند.

هدف این بخش شناسایی عملیات اصلی و فرعی که می توانند بر بروز ضایعات در سیستم محصول مؤثر باشند  و در سایر بخشها مورد توجه و مطالعه قرار نگرفته می باشد.

اطلاعاتی که باید جمع آوري شود شامل موارد ذيل است:

v       شناسائي عمليات خاص و نقاطي از سيستم پس از برداشت كه اين عمليات در آنها اتفاق مي افتد.

v       تشریح هريك از اين عمليات

v       شناسائي كسي كه مجري عمليات است و مکان و زمانيكه این عمليات انجام مي شود.

v       جزئيات  اینکه چرا این عمليات هم اكنون اینگونه انجام مي شود.

v       تعيين اینکه این عمليات چه تاثيری بر قابليت دسترس پذیری و كيفيت محصول دارند.

v       سنجش هزينه هايي كه هريك از عمليات بر محصول وارد میکنند.

 

·    فرآوری محصولات كشاورزي جزء شماره 21

فرآوری محصولات كشاورزي، عبارتست از هر نوع عملياتی که موجب تغییرات شيميائي و يا فيزيكي مواد خام کشاورزی  مي شود و مقصود از فرآوری افزايش مدت زمان ماندگاري و يا تبديل محصولات به فرمهایی با قابليت بازاريابي و فروش بیشتر می باشد. فرآوري محصولات غذائي قصد دارد سیر تنزل محصول را متوقف نموده  و یا به تأخیر اندازد.

فرآوري، روشی سودمند براي كاهش ضايعات پس از برداشت محصولات کشاورزی است و همچنین يك روش مهم برای افزایش قابليت فروش محصولاتی است که در بازار تازه خوری توانایی رقابت ندارند.

فرآوری محصولات كشاورزي در اشل ها و مقياس هاي متعدد انجام میشود، بعنوان مثال آسیاب کردن غلات در محل فروش و بازار ، فرآوري ميوه و تبديل آن به مربا در خانه، كنسرو سازی، بسته یندی و خشک کردن در قالب صنایع خانگی و فرآوري صنعتی ميوه ها و سبزيجات.

      در اين بخش انواع كلي فرآوري ها (پتانسيل هاي موجود فرآوری محصولات كشاورزي)  و نیز ویژگیهای هر یک شناسائي خواهند شد.

 انواع اطلاعاتی که جمع آوري میشود شامل موارد ذيل است :

v       شناسائي انواع فرآوری و يا نیمه فرآوري هایی که بر روی محصولات کشاورزی صورت میگیرد و نیز شناسایی نقاطي از سيستم عملیات پس از برداشت كه این فرآوري ها در آنجا اتفاق می افتد.

v       مکان و پراکندگی جغرافيائي واحدهای فرآوري محصولات كشاورزي

v       تشریح فرآوری هايي كه صورت میگیرد.

v       شناسائي و تشریح بازار محصولات فرآوري شده

v       تشریح نقش آفرینان در فرآوری محصولات کشاورزی و سطح مهارت و دانش آنها

v       چه موقع فرآوری محصولات کشاورزی انجام میشود.

v       ارزش افزوده و هزينه هاي فرآوري محصول

v       تاثير فرآوري محصول برروي ضايعات پس از برداشت و بازار :

-                    کاهش ضایعات

-                    افزایش درآمد کشاورز

-                    منافع مصرف كنندگان

v       مشكلات مربوط به تهیّه مواد خام

v       موارد ديگري كه بايد تعيين شوند.

 

 

·                      واسطه های بازاريابی جزء شماره 22

      در زنجیره بازاريابي هر یک از محصولات کشاورزی واسطه های متعددی وجود دارند، بعنوان مثال، تجّار محلی، عمده فروشان، خرده فروشان و صادركنندگان. که خود اينها بسته به حجم عمليات، و نیز حجم مشتریان، میتوانند به اجزای کوچکتر تقسیم شوند. از آنجائيكه سطح تقاضای گروههاي مختلف مصرف كنندگان متفاوت است، در نتیجه کارکرد و خصوصیات این واسطه ها بسیار متنوع است.

      دراين بخش ضروري است انواع واسطه های اصلی بازاريابی محصول مورد مطالعه شناسائي شده و نیز نحوه عملکرد آنها در سیستم بازاریابی تشریح گردد. لازم است مشخصات و خصوصيات واسطه ها به منظور درك بهتر از كاركرد سيستم و نیز شناسایی فاکتورهای تأثیرگذار بر کمیّت و کیفیت محصول مورد مطالعه، بصورت خلاصه تهیّه گردد.

انواع اطلاعاتی که جمع آوري میشود شامل موارد ذيل است.

v       شناسائي انواع واسطه های اصلی

v       تشریح کارکرد اصلی هريك از انواع واسطه ها و اينكه كجا، چه وقت و چگونه در سیستم، مأموریت خود را انجام میدهند.

v       ارزيابي دلایل اينكه چرا مأموریت مربوطه را اینگونه (وضعیت موجود) انجام ميدهند.

v       لیست تجهيزات، امکانات، زير ساختها و سایر منابع در دسترس و یا ضروری برای یک بازاریابی مؤثر و کارآمد.

v       تعیین تفاوتهای کیفیت محصول، اگر این محصول توسط نوع دیگری از واسطه ها بازاریابی میشد و نیز علت آن.

v       ناکارآمدی عملیات که منجر به افت کیفیت محصول و یا موجب بروز ضایعات کمی میشود.

v       تعيين فاكتورهاي اصلي تأثیرگذار بر هزينه های بازاريابي.

v       و موارد ديگري كه بايد تعيين شوند.

 

 

·                      اطلاعات بازار- جزء شماره  23

      مهمترين سیمای یک سیستم محصول (CS) ، قيمت فروش محصول آن است. وقتيکه قيمت ها خيلي پائين باشند، ممكن است كشاورزان حتي، زحمت برداشت محصول را نیز به خودشان ندهند. و بی آنکه محصول را از زمین برداشت کنند زمين را شخم بزنند و يا ميوه ها را به همان صورت بر روی درختان رها کنند. اين حالت وقتي اتفاق مي افتد كه كشاورز پيش بيني كند که هزينه هاي برداشت و بازاريابي محصول بيشتر از قيمت فروش مورد انتظار است. و درست در نقطه مقابل آن، وقتي كه قيمت بالا باشد ، كشاورزان و واسطه ها انگیزه پیدا می کنند تا روشهایي را بکار گیرند که كيفيت محصول حفظ شده و کیفیت عرضه ارتقاء یابد، حتي اگر هزينه اين عمليات بالا رود.

      از یک طرف، وقتي كه  قيمت ها بالا باشد، بعضي از مصرف كنندگان (مشتريان)، محصولاتي كه كيفيت آنها كمتر است اما قيمت پائين تری دارند را انتخاب خواهند کرد و از طرف دیگر، وقتي قيمت هاي بازار پائين باشد، مصرف کنندگان (مشتريان)، كيفيت بالاتر را تقاضا مي كنند. پایین بودن قیمت محصول بصورت غیر مستقیم باعث افزایش ضايعات پس از برداشت میشود. اطلاع از قيمت هاي بازار، درک درستی را از عرضه و تقاضا و علل ضايعات پس ازبرداشت ارائه می دهد.

      لازم به ذکر است که اطلاعات بازار صرفاً  در قیمت محصولات خلاصه نمی شود. بنابراین دسترسي به اطلاعات موثق در مورد وضعیت موجود و آینده عرضه و نیز کشش و شرایط تقاضاي مشتري نیز مهم است .

دراين بخش باید انواع منابع اطلاعاتی در دسترس در خصوص قيمت و اطلاعات بازار شناسایی شده و اطلاعات آنها مورد ارزیابی شود.

انواع اطلاعاتی که جمع آوري میشود شامل موارد ذيل است: *

v       اطلاعات در دسترس در خصوص قيمت و بازار

- انواع اطلاعات قابل دسترس و منابع آنها

- فراوانی، اعتبار وكيفيت اطلاعات

- پریود و به روز بودن اطلاعات و گستره بازار تحت پوشش

- انواع تجزیه و تحلیل اطلاعات

v       قابليت دسترسي به اطلاعات جهت عرضه محصول :

- انواع اطلاعات و منابع

- فراوانی، اعتبار وكيفيت اطلاعات

v       آناليز  يا اطلاعات قيمت و بازار :

- شاخص های قیمت فصلی

- علل نوسان قیمت

- رابطه بين قيمت، كميت ، كيفيت و ضايعات پس از برداشت

v       موارد ديگري كه بايد تعيين شوند.

 

 تقاضاي مشتريان جزء شماره  24

      تقاضا براي محصولات تازه و فرآوري شده، توسط کشورهای مختلف و یا حتی توسط مصرف کنندگان در یک کشور خاص، بسیار متنوع است. و این سلائق متأثر از فاکتورهای مختلفی همچون درآمد ، فرصت، آداب و رسوم و مذهب است. مشتريانی که سطح درآمد پایینی دارند مایلند محصولاتی را بخرند که كيفيت پائينی دارند ، و بنابراين مصلحت آنها در حداقل کردن هزينه ها ست .

مشتريانی با درآمد بالا، معمولاً آمادگی پرداخت قيمت هاي بالاتر را براي محصول با كيفيت دارند. چون وقت زنان خانه دار ارزشمند شده است لذا تقاضا براي محصولات آماده همچون كنسرو و محصولات منجمدِ تازه، افزایش یافته است. آداب و رسوم اجتماعي و مذهبي، می تواند اصلی ترین عوامل تعیین کننده برای مقبولیت نوع وكيفيت محصول در گروههای مصرف کنندگان باشد.

در سیستم محصول مورد مطالعه، آگاهی یافتن از وضعیت اقتصادی و ترجیحات مذهبی و فرهنگی مصرف کنندگان و میزان بالقوه مصرف کنندگان بسیار مهم است..

تغييرات مورد نظر در هر سيستم غذا، خواه برای كاهش ضايعات پس از برداشت باشد و یا برای ورود تكنولوژي هاي جديد یا برای اصلاح بسته بندي، باید ابتدا تست شده تا مشخص شود که آیا این تغييرات از نظر اقتصادي ، فرهنگي يا مذهبي مورد قبول مشتريان واقع میشود. پس از شناسائي مصرف کنندگان می توان آنها را در گروههایی دسته بندي نمود ، آنگاه ترجیحات آنها را برای خصوصیات محصول مورد مطالعه، تشریح نمود.

انواع اطلاعاتی که جمع آوري میشود شامل موارد ذيل است: *

v       شناسايي بازارهای اصلي : بين المللي ، منطقه اي و داخلی

v       شناسائي گروههاي مصرف كننده در درون هر يك از بازارهاي مهم : مصرف کنندگان با درآمد بالا، متوسط و پائين ، گروههاي نژادي وگروههاي مذهبي

v       شناسائي ويژگیهای هر محصول از حیثِ : واریته، اندازه، رنگ، طعم و مزه، بافت، نسبت بریکس به اسيد ، مطلوبیت كيفيت، ملزومات بسته بندي، تعداد محصول در هر بسته و موارد ديگر.

 

آشنایی با درجه بریکس Brix

درجه بریکس (Brix) نشان دهنده درصد وزن مواد جامد موجود در یک محلول به وزن کل محلول می باشد، یا به عبارت دیگر، درصد وزنی مواد جامد موجود در محلول. پس هرچه درجه بریکس محلولی بیشتر باشد، غلظت مواد جامد در آن محلول، برای مثال ملاس، بیشتر و مقدار آب محلول کمتر است.

با توجه به اینکه وزن مخصوص (وزن حجمی-وزن واحد حجم) مواد در دماهای مختلف متفاوت است، می بایست برای مقایسه صحیح و استفاده درست از جداول موجود برای مواد مختلف (از جمله ملاس)، اندازه گیری ها همیشه در دمای ثابت و معینی انجام شود. این دمای ثابت و معین که به اصطلاح دمای آزمایشگاه نامیده می شود، 20 درجه سانتیگراد است. معمولاً برای کاربردهای عملی، اندازه گیری در دمای 18 تا 22 درجه سانتیگراد نیز قابل قبول است.

با توجه به تعریف فوق، دقیق ترین روش در تعیین درجه بریکس یک محلول عبارتست از وزن کردن حجم معینی از محلول (ماده) بخصوص. در این روش می بایست دقت کرد که اندازه گیری که اندازه گیری حجم و وزن درست و دقیق و در دمای آزمایشگاه صورت گیرد.

دو روش دیگر اندازه گیری درجه بریکس، روش های هیدرومتری و رفرکتومتری است. روش محاسبه مقدار آب مورد نیاز برای رقیق کردن محلولی با بریکس B1 و رساندن درجه بریکس محلول به B2 به شرح زیر است:

(B1/B2-1)  لیتر آب به 1 کیلو محلول با ملاس بریکس B1 اضافه می کنیم تا B1/B2  کیلو محلول رقیق شده با بریکس B2 بدست آید.

برای مثال برای رساندن درجه بریکس ملاس از 75 درجه به 25 درجه طبق روش فوق، به ازای هر کیلو ملاس با بریکس 75 درجه که وزن مخصوصی حدود 1.383 دارد و در نتیجه حجم یک کیلوی آن معادل 1.383/1 یعنی 0.723 لیتر یا 723 سی سی است، می بایست (1-25/75) یعنی 2 لیتر آب به آن اضافه نمود که محلول حاصل 3 کیلو ملاس با بریکس 25 درجه خواهد بود.

 

·     صادرات جزء شماره  25

      كشورهاي در حال توسعه، در حال معطوف کردن بيشتر توجهات خود به صادرات محصولات كشاورزي غير بومي بعنوان یک منبع درآمد ارزی هستند. از آنجائیکه تولید برای صادرات، افزایش یافته است. بنابراین بين كشورهاي توسعه يافته در همان بازار رقابت ايجاد مي شود. به منظور صادرات مؤثر : کشورهای صادر کننده باید از نظر کمیت، کیفیت، قیمت و استمرار عرضه محصول، قادر به رقابت مطلوب با سایر رقبا باشند. به عبارت دیگر آنها باید در تولید، بازاریابی محصول خاص، دارای مزیت نسبی و رقابتی دربازار مورد نظر باشند.

      جهت تعيين امكان پذیری صادرات محصول مورد مطالعه، انواع اطلاعاتي كه باید جمع آوري شود، شامل :

v           شناسائي رقم و واریته محصول خاص كه صادر مي شود.

v           مشخصات تقاضا براي محصول خاص در هر بازار مستعد

- كشور مقصد

- خصوصيات ویژه محصول مورد نظر كشورهاي وارد كننده (سایز، وزن، رنگ، طعم و مزه، بافت ، میزان رسیدگی فیزیولوژیکی محصول، نوع بسته بندی، وزن بسته بندي و غيره)

- محدوديت هاي قرنطينه

- ترجیحات مذهبی / فرهنگی / قيمت

- منابعي که در حال حاضر بازار را تدارک می کند.

- محدوديت هاي تجاری تعرفه ا ي و غیرتعرفه اي

- مسائل و مشكلات حمل ونقل به كشورهاي وارد كننده

- انواع صور پرداخت پول در کشورهای مقصد.

v       مشخصات عرضه کولتیوار خاص

- قابليت دستيابي به محصول در تمام اوقات

- حجم بالقوه و بالفعل صادرات

- توانایی پاسخگویی به ملزومات تقاضا (كميت، كيفيت، قيمت، خصوصيات و مشخصات محصول ، حمل ونقل)

- محدودیت های مربوط به آفات يا بيماريها

- محدودیت های عمليات پس از برداشت- محدودیت های مربوط به زيرساختها

-     قدرت رقابت مطلوب با سایر كشورهاي ديگر

v       موارد ديگر كه بايد تعيين شوند.

 

·هزينه هاي پس از برداشت و بازاريابي جزء شماره  26

      در سیستم بازاریابی سراسر دنيا افراد بیشماری هستند که به عمده فروشی و خرده فروشی محصولات متنوع کشاورزی می پردازند. این محصولات را میتوان در سبدهای حصیری، كيسه هاي كود، جعبه هاي مقوايي نو و مستعمل، جعبه هاي چوبي، جعبه هاي مومي يا استايروفوم حاوی يخ و محصول بدون بسته بندي و درجه بندي مشاهده کرد. حمل و نقل ممكن است توسط انسان، حيوان ، وسايط نقليه ، قايق، هواپيما يا روشهاي ديگر انجام شود. افت و خیزهای شدید در سیستم بازار نشان می دهد که بازار بهم ریخته است و سازماندهی ندارد.

درون همین هرج و مرج آشکار نیز يك اصل اساسی به نام مینیمم کردن هزینه ها وجود دارد. درست همانطور كه كشاورزان سعي مي كنند هزينه هاي توليد خود را در شرايط عدم امنيت و قطعیت بازار كاهش دهند، واسطه های بازاریابی نيز تمايل به كاهش هزينه هاي بازاريابي خود دارند.آنها استراتژي ها و تدابیر بازاریابی همچون بسته بندي در مزرعه، به حداقل رساندن هزینه مواد بسته بندي ، استفاده از وسايل حمل و نقل عمومی و یا اجاره ای، استفاده حداکثر از كارگران خانگي.

مشاوران فني دائماً "بهبود بسته بندي" ، "بهبود امکانات" ، "بکار گیری تجهيزات نو" و "اصلاح روشها" را توصیه می کنند که مقصود از تمام این توصیه ها بهبود کارآیی بازاریابی است و واسطه های بازاریابی بارها به این مسئله پی برده اند که این پیشنهادات و توصیه ها پر هزینه نیست.

      برای تعيين امكان پذيري معرفی و ورود نوآوریها در فرآیند بازاريابي، تعیین هزینه هاي واقعي بازاريابي و عمليات پس از برداشت ضروری است.

اين بخش  باید اطلاعاتي را تولید کند، تا به کمک آنها بتوان هزينه هاي بازاريابي را شناسائي و سپس کمی کرد. بعنوان مثال :

                             a.      به ازای هريك از نقش آفرینان (كشاورزان، واسطه ها، تعاوني ها، عوامل بازاريابي ، عمده فروشان، خرده فروشان ، صادركنندگان و غيره) بايد هزینه های بازاریابی از مزرعه تا بازار را شناسایی کرد.

                            b.     کمی کردن تمام هزينه هاي بازاريابي شامل : حمل ونقل، بسته بندي، نیروی کار، اطلاعات، ارتباطات، تشریفات اداری و غيره.

                             c.     موارد ديگري كه بايد تعيين شوند.

 


برای کاهش ضایعات هر یک از مراحل بروز ضایعات محصولات مورد هدف که برنامه بر روی آنها متمرکز شده است چه اقدامات، طرحها و پروژه هایی باید تعریف و اجرا شود.؟

 

تعریف طرحها، پروژه ها و اقدامات دقیق و نیز تدوین پروفایل آنها بعد از نتایج و یافته های حاصل از مطالعات مربوط به ارزیابی سیستم محصول خواهد بود. ولی در ذیل بعضی از طرحها و پروژه هایی که احتمالاً مطالعات مربوط به ارزیابی سیستم محصول می تواند برای رفع نواقص و محدودیتهای سیستم مورد مطالعه ارائه دهد پیش بینی و تشریح شده است.

 

·        طرح کاهش ضایعات مربوط به تولید مازاد ظرفیت

تجربیات نشان میدهد در هر سال زراعی بخشی از ضایعات محصولات کشاورزی مربوط به تولید مازاد است. بعبارت دیگر میزان تولید بعضی از محصولات (سیب زمینی، پیاز، گوجه فرنگی و ...) از سرجمع میزان مصرف داخلی و میزان صادرات بیشتر است و این اضافه تولید علاوه بر اینکه بخشی از ظرفیت انبارها و سردخانه ها را اشتغال می کند با اشغال بخشی از زمینها عملاً باعث افزایش فشار به محیط زیست نیز می شود.در بسیاری از کشورهای توسعه یافته از جمله اتحادیه اروپا، بخشی از ضایعات بخش کشاورزی را با اجرای برنامه های کنارگذاری کشت محصول مازاد کاهش داده اند.

لذا در این مطالعه با شناسایی محصولات مازاد، به دنبال راهکارها، سیاستها و برنامه های کنارگذاری کشت محصول مازاد خواهیم بود تا بدین طریق ضمن کاهش بخشی از کل ضایعات محصولات کشاورزی، زمینه آزاد شدن بخشی از زمینهای کشاورزی جهت بکارگیری در تولید سایر محصولات فراهم گردد.

بنابراین، این طرح خود شامل دو پروژه خواهد بود.

ü     پروژه کنارگذاری کشت محصول مازاد (Set Aside) (پیاز، سیب زمینی، گوجه فرنگی و ...)

ü     پروژه مطالعاتی شناسایی محصولات مازاد بر ظرفیت

·        طرح کاهش ضایعات مربوط به تأخیرهای  زمانی عملیات پس از برداشت محصولات کشاورزی

یکی از مسائل مبتلا به در کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته که باعث افزایش ضایعات محصولات کشاورزی میشود وجود هزینه مبادله بالا در بخش کشاورزی است یعنی امر مبادله از زمانی که محصول برداشت می شود تا زمانی که به دست مصرف کننده نهایی برسد بایستی پروسه طولانی را طی کند که این مسئله باعث ایجاد دو مشکل می­شود، اولاً وجود واسطه های گوناگون، حمل و نقل جاده ای، انبارداری نامناسب، فقدان سردخانه و ... موجب می شود که مقداری از محصول از چرخه مصرف خارج شود، ثانیاً مراحل گوناگون ارسال محصول از برداشت تا مصرف موجب می شود هزینه مبادله افزایش یابد. لذا این طرح مطالعاتی به دنبال راهکارهای کاهش هزینه مبادله محصولات کشاورزی از طریق راه اندازی مرکز و شبکه اطلاع رسانی بازاریابی محصولات کشاورزی، امکان سنجی توسعه تشکّلهای عملیات پس از برداشت محصولات کشاورزی، توسعه روشهای اصولی و مدرن بازاریابی و بازار رسانی و امکان سنجی راه اندازی و توسعه ایستگاههای جمع آوری محصولات کشاورزی است.

ü     پروژه مطالعاتی اصلاح ساختار عرضه محصولات کشاورزی جهت کاهش هزینه مبادله (Transaction Cost)

ü     راه اندازی و توسعه ایستگاههای جمع آوری محصولات کشاورزی

ü     مطالعات امکان سنجی توسعه تشکّلهای عملیات پس از برداشت محصولات کشاورزی

ü     پروژه توسعه روشهای اصولی و علمی بازار یابی و بازار رسانی محصولات کشاورزی

ü     پروژه راه اندازی مرکز و شبکه اطلاع رسانی بازاریابی محصولات کشاورزی

 

·        طرح کاهش ضایعات مربوط به حمل و نقل محصولات کشاورزی

مطالعات صورت پذیرفته در کشور هندوستان نشان میدهد میزان ریزش دانه های گندم ناشی از تأخیر در برداشت بصورت نمائی، بخش قابل توجهی از ضایعات گندم را به خود اختصاص میدهد. از جمله علل تأخیر در برداشت محصولات کشاورزی عدم تناسب بین ظرفیت حمل و نقل و حجم بالای برداشت به سبب عدم کشت واریته های مختلف و بروز فشردگی در تقویم برداشت است. از طرف دیگر دسته ای از محصولات کشاورزی جزء محصولات کلایمکتریک رایز هستند و در زمان بلوغ و برداشت سرعت تنفس محصول، پیک ناگهانی دارد، این بدان معنا است که سرعت فعالیت فیزیولوژیکی محصول به حداکثر خود میرسد، لذا چنین محصولی پس از برداشت و جدا شدن از گیاه، از منابع غذایی درون خود استفاده میکند و عملاً ارزش غذایی محصول کاهش می یابد. که البته از طریق کاهش دما می توان سرعت تنفس محصول را کاهش داده و تحت کنترل گرفت. بنابراین اعمال مدیریت و کنترل دما در اینگونه محصولات در دوره پس از برداشت یکی از راهکارهای جلوگیری بروز ضایعات آنهاست. بنابراین پیوستگی زنجیره سرد پس از برداشت تا مصرف اینگونه محصولات ضروری است. این در حالیست که در حال حاضر در بخش حمل و نقل این محصولات عملاً زنجیره سرد گسسته شده و زمینه بروز ضایعات فراهم میگردد. لذا در این مطالعه به دنبال راهکارهای کاهش ضایعات حمل و نقل محصولات کشاورزی، مکانیابی و امکان سنجی راه اندازی پایانه ها و ترمینالهای روستایی حمل و نقل محصولات کشاورزی و ایجاد انطباق بین مدیریت برداشت و مدیریت حمل و نقل محصولات کشاورزی خواهیم بود.

 

حیات محصول تازه کشاورزی پس از برداشت هم ادامه دارد

 

لذا این طرح شامل پروژه های زیر خواهد بود.

ü     پروژه تدوین قوانین و مقررات حمل و نقل انواع محصولات کشاورزی

ü     مطالعات امکان سنجی و راه اندازی ترمینالها و پایانه های روستایی حمل و نقل محصولات کشاورزی

ü     پروژه برنامه ریزی و مدیریت حمل و نقل محصولات کشاورزی

 

·        طرح کاهش ضایعات انبارداری

بررسی های صورت گرفته نشان میدهد، انبارهای سرد محصولات کشاورزی یکی از زیرساخت های مهم مورد نیاز عملیات پس از برداشت محصولات کشاورزی است. از جمله مسائل این بخش از عملیات پس از برداشت محصولات کشاورزی، مکانیابی صحیح انبار، بکارگیری متدهای نوین مدیریت و تکنولوژی انبار، انبارهای کنار مزرعه و ... است. در کشورهای در حال توسعه، محصولات کشاورزی، اغلب توسط کشاورزان در قطعات کوچک تولید میشود و نتیجه اینگونه عملیات چنین خواهد بود که انواع زیادی از یک محصول آنهم در مقادیر بسیار کم و با کیفیت و واریته های مختلف عرضه می شود، این علاوه بر اینکه بسیاری از مراحل عملیات پس از برداشت محصول را دچار مشکل میکند وضعیّت بغرنجی را در مرحله انبارداری و ذخیره سازی ایجاد کرده و مدیریت انبار را بسیار پیچیده و غیر قابل کنترل می نماید. خیل عظیمی از انواع محصول با خصوصیات فیزیولوژیکی بسیار متنوع وارد انبار میشود که اعمال مدیریت دما و سایر تیمارهای مورد نیاز آنها دشوار و در مواردی غیر ممکن خواهد شد که این موضوع افزایش ضایعات محصول در انبارها را به دنبال خواهد داشت. بنابراین در این طرح به دنبال مطالعه تهیّه طرحها و الگوهای تیپ انبار انواع محصولات کشاورزی و انبارهای کنار مزرعه و مطالعات امکان سنجی و مکانیابی انواع انبار محصولات کشاورزی خواهیم بود.

لذا این طرح شامل پروژه های زیر خواهد بود.

ü     پروژه مطالعات امکان سنجی و راه اندازی انبار محصولات کشاورزی

ü     تجهیز، توسعه و ارتقاء تکنولژی انبارهای محصولات کشاورزی

ü     پروژه تهیّه طرح های تیپ انبار محصولات کشاورزی

 

·        طرح کاهش ضایعات مربوط به فرآیند

ارتقاء تکنولوژی عملیات پس از برداشت محصولات کشاورزی، نقش بسزایی در کاهش ضایعات محصولات کشاورزی دارد، به طور مثال افزایش کیفیت بسته بندی علاوه بر اینکه ماندگاری محصول و مدت زمان قابلیت عرضه را افزایش میدهد -که البته خود عامل مهمّی در کاهش ضایعات محسوب می شود-  قابلیت فروش محصول را نیز افزایش می دهد در نتیجه مدّت زمان انبارداری و موجودی انبار کاهش می یابد و ضایعات ناشی از کوتاه بودن ماندگاری محصولات کشاورزی به ویژه محصولات فسادپذیر کاهش می یابد،

باتوجه به مطالب فوق هدف ازبسته بندي كردن مواد غذايي يامحصولات كشاورزي اين است كه هم زمان نگهداري آنها افزايش يابد و هم مواد غذايي بطور كامل از خطر عوامل فساد دروني و بيروني حفظ شود. و همچنين حمل و نقل مواد غذايي بهتر وآسانتر انجام گيرد. ((امروزه در اروپا وآمريكا حدود 300 نوع بسته بندي مختلف در صنايع غذايي مورد استفاده قرار مي گيرد. درآمريكا در حدود 400 هزار شركت توليد كننده و شركتهاي خدماتي تكنولوژي نوين بسته بندي فعاليت مي كنند. در اين كشور يك ميليون نفر در صنعت بسته بندي مشغول به كار هستند. بطوركلي 90%  محصولات توليد شده بسته بندي مي شوند. درسالهاي اخير هزينه بسته بندي درآمريكا بالغ بر 85 ميليارد دلار مي باشد. هزينه سالانه براي مواداوليه بسته بندي درآلمان حدود 72 ميليارد مارك است در اين كشور 5/6 درصد از كل درآمد خالص سالانه براي بسته بندي مواد غذايي هزينه مي شود. به عبارتي هزينه سرانه مواداوليه بسته بندي موادغذايي براي هرآلماني درسال حدود 800  مارك است .

لذا بابسته بندي كردن محصولات كشاورزي مي توان از ضايعات آن جلوگيري كرد و زمان نگهداري آنرا افزايش داد و نيز محصولات كشاورزي يا موادغذايي را سالم به مصرف كننده عرضه نمود، علاوه براين محصولات توليد شده را مي توان در تمام فصول سال استفاده كرد. و محصولات كشاورزي را بدون اينكه تغييراتي در مقدار وكيفيت آن بوجود آيد از محلي به محل ديگر انتقال داد. محصولات بسته بندي شده از صدمه عوامل مخرب مكانيكي مانند بارگيري ، تخليه بار ، حمل و نقل و... حفاظت شده و ازتاثير عوامل خارجي ( حشرات و....) مصون مي ماند. بسته بندي كردن مواد غذايي از آسيب ناشي از تغييرات جوي (افزايش رطوبت، نرم شدن، به هم چسبيدن) جلوگيري مي كند.

براي جلوگيري از ضايعات محصولات كشاورزي، نگهداري و عرضه آنها بصورت سالم به مصرف كنندگان، بسته بندي مناسب الزامي به نظر مي رسد و با توجه به اهميت صادرات غيرنفتي بايد به مواد اوليه بسته بندي و دستگاههاي مورد نياز بسته بندي توجه خاصي بشود . و بي شك بسته بندي مناسب محصولات كشاورزي يك نقش كليدي و اساسي را در نگهداري و محافظت محصولات كشاورزي ايفا مي نمايد و افزايش ماندگاري در برابر صدمات فيزيكي و شيميايي را سبب مي گردد. و مي تواند علاوه بر تامين نياز داخلي كشور در جهت صادرات نيز گامهاي بلندي بردارد. محدود بودن امكانات بسته بندي (مواداوليه بسته بندي، دستگاههاي بسته بندي و افزايش قيمت مواداوليه بسته بندي و دستگاههاي مدرن) و همچنين عدم دانش وآگاهي كم توليد كنندگان از مهمترين عوامل بروز ضايعات در محصولات كشاورزي است كه موانع چشمگيري را بر سر راه بخش كشاورزي در بازارهاي داخلي و بين المللي بوجود آورده است. به گفته كارشناسان اقتصادي ، اگر سرمايه گذاري مناسبي در واحدهاي توليدي براي بهبود سيستم هاي بسته بندي مطابق با استانداردهاي بين المللي صورت گيرد، بسياري از محصولات سنتي در بازارهاي اروپا ، شرق آسيا و ... مصرف كنندگان و علاقه مندان بسياري خواهند يافت و سالانه چندين ميليارد دلار بر درآمد ارزي كشور افزوده خواهد شد.

علي رغم كيفيت قابل قبول محصولات كشاورزي، به دليل بسته بندي ضعيف تقاضاي جهاني براي اين محصولات محدود مي باشد." برخي ازكارشناسان مي گويند كه اگر ايران بتواند در بسته بندي كالاهاي سنتي (به ويژه محصولات كشاورزي به صورت تازه يا خشك) مطابق با استانداردهاي بين المللي و سليقه مصرف كنندگان اقدام كند به منبع اصلي تامين كننده ميوه و سبزي خاورميانه تبديل خواهد شد. بررسي بازاريابان نشان مي دهد خشكبار ايران در بازار اروپا به لحاظ كيفيت طرفداران زيادي دارد، اما به لحاظ ضعف بسته بندي تقريباً به كمترين قيمت به فروش مي رسد و به همين جهت توجه به نوع بسته بندي ، سرمايه گذاري براي توسعه صنايع بسته بندي، آزاد سازي واردات مواد بسته بندي مطلوب براي كالاهاي صادراتي و... ضرورت دارد." به همين لحاظ در اكثر كشورهاي در حال توسعه، محصولات كشاورزي به صورت فله صادر مي شود و كشور خريدار با يك بسته بندي مناسب آنرا به چندين برابر قيمت بفروش مي رساند و ارزش افزوده بسيار خوبي را نصيب خود مي كند.

بهرحال بسته بندي محصولات كشاورزي چنان جدي و مسئله ساز است كه دولت بايستی در جهت توسعه صادرات، تسهيلاتي براي وارد كردن دستگاههاي جديد بسته بندي و مواد لازم فراهم آورد و امكانات كافي در اختيار شركتهاي صادركننده قراردهد. و با توجه به عضويت ايران در WTO در آينده نزدیک، باید دولت موانع توسعه صادرات را از بين برده و افزايش توان رقابتي محصولات صادراتي دربازارهاي جهاني را مد نظر قراردهد.

لذا در این طرح به دنبال مطالعه، شناسایی و معرفی تکنولوژیهای مدرن، نوین و مناسب عملیات پس از برداشت بخصوص در بخش صنایع تبدیلی و تکمیلی خواهیم بود و طرح شامل پروژه های زیر خواهد بود.

ü     پروژه نمونه سازی بسته بندی انواع محصولات باغی مطابق الزامات و استانداردهای بازار هدف

ü     پروژه نمونه سازی بسته بندی انواع محصولات زراعی مطابق الزامات و استانداردهای بازار هدف

ü     پروژه نمونه سازی بسته بندی انواع محصولات دام و طیور مطابق الزامات و استانداردهای بازار هدف

ü     پروژه نمونه سازی بسته بندی انواع محصولات شیلاتی مطابق الزامات و استانداردهای بازار هدف

ü     پروژه اصلاح روشهای تیمار محصولات کشاورزی

ü     پروژه ترویج یافته های صنعت بسته بندی محصولات کشاورزی

ü     پروژه تدوین استانداردهای بسته بندی محصولات کشاورزی

ü     پروژه تعیین میزان آستانه ضایعات به تفکیک محصول

 

·        طرح کاهش ضایعات مربوط به تولید محصولات معیوب

مقدمه

محصولات كشاورزي، بعنوان منابع اصلي غذا با زحمات فراوان توليد مي شوند. ضايعات محصولات كشاورزي در مراحل مختلف موجب هدر رفتن منابع پايه و بالا رفتن هزينه هاي توليد و آسيب هاي فراوان مالي مي گردد. يكي از راهكارهاي كنترل ضايعات و اتلاف منابع پايه جلوگيري از توليد محصولات معيوب مي باشد. كه اين امر در مراحل كاشت ، داشت باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.

عواملی همچون استفاده از بذر نامرغوب ، ضايعات خزانه ، شرايط جوي و اقليمي آب و خاك ، آفات و بيماريها ، علفهاي هرز، عدم تسطيح مناسب اراضي زير كشت و عدم كاربرد صحيح ماشين آلات  می تواند موجب تولید محصولات معیوب گردد.

توجه به اين بخش يعني جلوگيري از توليد محصولات معيوب علاوه بر امنيت غذايي ، بالا رفتن ارزش افزوده توليدات ، جلوگيري از توليد ضايعات و آسيب هاي فراوان بر محيط زيست را بدنبال دارد.

 

ضرورت و اهداف اجراي طرح

امروزه در شرايطي كه افزايش روز افزون قيمتها، محدود بودن منابع و فضاي رقابتي تنگاتنگ بر كليه شئون اقتصادي و اجتماعي ممالك حاكم است. جلوگيري از ضايعات محصولات كشاورزي و بهره وري بيشتر محصولات نه به عنوان يك مفهوم غير ملموس بلكه به عنوان يك نياز و يك ضرورت اساسي مورد توجه تمام کشورها قرار گرفته است.

از بين بردن فرآيند توليد نامطلوب كه منجر به فرآورده هاي غير قابل استفاده مي شود، مقوله حداكثر برداشت و بهره وري و استفاده مطلوب از امكانات ، زمان و توان براي دستيابي به بيشترين توليد و كمترين ضايعات باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. نيل به اين هدف نيازمند توجه به تمام ابعاد شامل: نهاده هاي، توليد ، خاك ، آب ، محيط زيست تیمارهای فيزيكي و شيميايي قبل و بعد از توليد مي باشد. با نگاهي اجمالي به آمار صادرات غير نفتي در كشور در سه ماهه سال 1384 مشخص مي شود كه محصولات صنعتي با 6/68 درصد بالاترين سهم را به خود اختصاص داده اند ، سهم بخش كشاورزي در مقايسه با سال گذشته به علت افت صادرات پسته 5/6 درصد تنزل يافته و به حدود 5/13 درصد رسيده است.

با بررسي پيرامون عوامل افت صادرات پسته به اين نكته مي رسيم كه نبود يك استراتژي مناسب توليد ، و ارائه راهكارهاي مناسب از قبيل ، عدم حمايت و جذب نيروي متخصص عدم استفاده بموقع و كافي از نهاده هاي طبيعي ( خاك ، آب ، موقعيت جغرافيايي....) و نهاده هاي شيميايي (كودهاي شيميايي و سموم و ...) عدم توجه به نكات مهم در پروسه عمليات پس از برداشت عدم جداسازي محصولات به درجات مختلف حمل و نقل و بسته بندي نامناسب از عوامل اصلي توليد محصولات معيوب مي باشد.

به عبارت ديگر كاهش توليد محصولات معيوب و به حداقل رساندن آن معطوف به يك مديريت جامع و هوشمند است  و با عنايت به اينكه درصد قابل توجهي از ضايعات مربوط به توليدات معيوب و نامرغوب مي باشد، اجراي يك سيستم مديريتي هوشمند و توانا در تمام ابعاد توليد نقش كليدي در مرتفع نمودن اين مهم دارد.

در كشاورزي چه در سطح خرد( بهره بردار. مزرعه ) و چه در سطح كلان نهاده ها و عوامل توليد بايد به ترتيبي عقلايي مورد استفاده قرار گيرند.

توليدات معيوب كشاورزي نه تنها موجب افزايش تصاعدي ارقام ضايعات مي گردد و لطمات اقتصادي گزافي را بر چرخه اقتصاد وارد مي سازد بلكه بدليل عدم بازيافت برخي از اين محصولات معيوب و دارا بودن سموم مختلف بر امنيت بهداشتي و سلامتي جامعه نيز اثر منفي بر جاي مي گذارد.

 

خلاصه طرح

ü  بررسي اثرات مخرب تاخير در كشت محصول

ü  بررسي اجراي عمليات زراعي

ü  بررسي خطرات ناشي از شرايط اقليمي نامناسب .(تگرگ ، سرماي نابهنگام ، بارانهاي شديد، با د گرماي شديد، ....)

ü  بررسي ميزان تاثير نهادهاي نامناسب ( بذر ، نهال ، پايه ، ارقام كشت شده و...)

ü  بررسي مراحل مختلف داشت ( آفات و بيماريها ، تغذيه گياه، آبياري ، كود، درجه حرارت و ...)

ü  بررسي زمان مناسب برداشت (Maturity time)

ü  بررسي برداشت صحيح محصول ( كارگر ماهر ، وضعيت ماشين آلات و ...)

ü  بررسي احداث تنش هاي رطوبتي بر روي محصول

ü  بررسي اثرات مكانيزاسيون و استفاده از تكنولوژي نوين بر روي محصولات كشاورزي

ü  بررسي جايگزيني كشت ارگانيك به جاي روشهاي معمول

ü  بررسي وجايگزين نمودن بذرهاي اصلاح شده و استاندارد

ü  اثرات بالا بردن سطح آگاهي و بينش كشاورزان

ü  بررسي وضعيت فعلي باغات و مزارع كشاورزي و شناساسي نقاط بحراني درخصوص هر يك از محصولات

ü  بررسي اختصاص تسهيلات بانكي در جهت رفع نقاط بحراني در مزارع كشاورزي

این طرح می تواند شامل پروژه های زیر باشد.

ü  پروژه کاهش ضایعات مربوط به تولید محصولات باغی معیوب

ü  پروژه کاهش ضایعات مربوط به تولید محصولات زراعی معیوب

ü  پروژه کاهش ضایعات مربوط به تولید محصولات دام و طیور معیوب

ü  پروژه کاهش ضایعات مربوط به تولید محصولات شیلاتی معیوب


·        طرح استفاده بهینه از زائدات، پسماندها و متفرّعات محصولات کشاورزی

سالانه ميليون ها دلار ارز جهت واردات موادي شامل:

-        خوراك دام وطيور، انواع پروتئين هاي مصرفي انسان، دام و طيور و مواد مكمل

-        انواع اسيدهاي آمينه و آلي مثل ليزين ، آلانين ، سيتريك، لاكتيك، گلوتاميك

-        انواع مواد شيميايي مثل الكل ها، فورفورال، پكتين ، استن و...

-        انواع اسانس ها براي مصارف صنايغ غذايي وبهداشتي

-        انواع كاغذ وخميرآن

ازكشور خارج مي شود و اين روند هر ساله سير صعودي به خود مي گيرد، اين در حاليست كه حجم دور ريز ضایعات و زائدات كشاورزي در مزارع كشور قابل تامل مي باشد. اين مسئله زماني اهميت خود را نشان مي دهد كه بدانيم ضايعات و پسماندهاي مزارع در ديگر كشورها منبع اصلي تامين مواد مذكور براي صادرات به ايران وكشورهاي مشابه مي باشند. درتمامي فرآيندهاي كشاورزي وصنايع مربوطه علاوه برتوليد محصولات اصلي ، محصولات جانبي نيز توليد مي شود كه حجم وسيعي را شامل مي گردد وبه علت اين كه محدوده وسيعي براي به كارگيري اين محصولات وجود دارد ، بسياري از كشورهاي پيشرفته در حال توسعه، ارزش بالاتري را براي آنها در نظر مي گيرند، بگونه ايكه در بعضي موارد از محصول اصلي نيز بسيار با ارزش تر مي باشد. از طرفي براساس آمارهاي موجود در ايران تقريباً بخش قابل توجهی از محصولات كشاورزي بدون اينكه به مصرف برسد در مراحل مختلف از بين مي رود وصنايع تبديلي موجود درايران به آن حد از رشد نرسيده كه بتواند از تمامي اجزاء يك محصول كشاورزي بهره مناسب وكامل را ببرد. همانطور كه ذكر شد، كليه اقلام وارداتي مذكور و صدها ماده پرارزش ديگر در حال حاضر در سراسر دنيا از ضایعات، زائدات  و محصولات جانبي كشاورزي و طي يك برنامه منسجم در صنايع تبديلي توليد مي شوند و با توجه به آمار و ارقام مربوط به حجم مواد مذكور در ايران در صورت داشتن برنامه اي مدون و ساز وكار مناسب در جهت برنامه ريزي وكسب تكنولوژي هاي مناسب مي توان از اين مواد كه در اكثر مواقع نيز مسايل زيست محيطي حادي را هم بدنبال دارد در جهت استفاده بهينه و تبديل آنها به مواد با ارزش گام هاي موثري برداشت .

گزارشات منتشر شده جهاني نشان مي دهد كه كار بر روي اين زمينه يعني دست يابي به فرآيندهاي مقرون به صرفه و قابل انجام جهت بازيافت و فرآوري محصولات جانبي ، ضایعات و زائدات  در سال هاي اخير رشد فراواني داشته است و بي شك در اين رابطه علم بيوتكنولوژي نقش اساسي داشته است.

دراين پروژه با بررسي جامع بر روي كليه محصولات كشاورزي كه در داخل كشور توليد ميگردد، مهمترين اقلامي را كه مي توان بر روي زائدات آنها سرمايه گذاري نمود انتخاب و مطالعه مي شود. اقلام مورد مطالعه می تواند شامل: ضایعات و زائدات گندم، شلتوك، دانه هاي روغني ، گوجه فرنگي ، سيب زميني ، چغندرقند، پنبه ، نيشكر، مركبات، سيب ، انگور ، خرما، پسته، بادام ، گردو، چاي وزيتون و... مي گردد.

باتوجه به آمار واطلاعات موجود ضرورت انجام كارهاي تحقيقاتي وعملياتي برروي تبديل زائدات  كشاورزي به محصولات با ارزش در بسياري موارد كاملاً محسوس است. جهت تبيين مطلب بطور خلاصه به بيان مثال هايي از محصولات كشاورزي و محصولاتي كه از فرعيات اينگونه توليدات قابل استحصال است مي پردازيم:

-گندم

كاه بعنوان محصول جانبي گندم، قرن ها است كه بعنوان ماده اوليه ساخت كاغذ (مخصوصاً در چين) استفاده مي شود. هم اكنون در مناطقي نظير اروپاي شرقي، آمريكاي جنوبي ، خاورميانه و آسيا، كاه بعنوان ماده اوليه مهم در صنعت خمير كاغذ محسوب می شود. دليل اصلي تداوم كاربرد كاه در ساخت كاغذ سهولت دستيابي به آن به عنوان زائدات توليد گندم است. اما مشكل هزينه هاي كارگري جهت جمع آوري  ، ذخيره سازي وجابجايي، كاربرد اين ماده را بيشتر به كشورهايي كه داراي نيروي انساني ارزان هستند و فرآيندهايي كه كارخانجات مقياس كوچك نياز دارند محدود كرده است. موارد استفاده ديگر استفاده از كاه عبارتند از:

تغذيه دام ، منبع سوخت و توليد انرژي دركشورهاي غربي، بستر دامها، توليد پروتئين ، توليد كودهاي آلي، افزايش حاصلخيزي خاك و...

- دانه هاي روغني

استخراج روغن از 5 دانه روغني مهم كه عبارتند از بذر سويا، پنبه دانه، آفتابگردان ، بادام زميني ، شلغم روغنی با روش هاي مختلف صورت مي گيرد. استفاده از حلال و يا استفاده از فشار و گاهي هم از دو روش فوق به صورت توأم ، صورت مي گيرد. محصول جانبي فرآيندهاي روغن كشي، كنجاله نام دارد كه داراي مقدار نسبتاً زيادي پروتئين بوده و چنانچه كه خوب تهيه شده باشد اسيدهاي آمينه متشكل آن از لحاظ ميزان و قابليت جذب در حد مطلوبي است و به همين جهت در جيره غذايي دام و طيور براي تامين قسمت قابل توجهي از پروتئين و بعضي از اسيدهاي آمينه ضروري استفاده مي گردد.

- نيشكر

از هر 100 تن نيشكر 25 تن سرني، 35 تن با گاس تر، 10 تن شكر، 4 تن ملاس بدست مي آيد. از باگاس نيشکر به عنوان سوخت در توليد برق، زغال چوب و متان و همچنين در صنايع سلولزي در توليد كاغذ، فيبر، مقوا و نئوپان استفاده مي شود. از طرف ديگر باگاس به عنوان يك ماده ليگنوسلولزي در توليد فورفورال ، آلفا سلولز، اگزيليكول ، و خوراك دام استفاده مي شود. يكي ديگر از محصولات جانبي توليد شكر از نيشكر، ملاس است. ملاس شربت قندي حاصل از استحصال كريستالهاي شكر است كه به وسيله سانتريفوژ كردن بدست مي آيد. اين مايع حاوي مقدار زيادي قند مي باشد كه در شرايط متعارف قابل استخراج و كريستاليزاسيون نمي باشد. از ملاس نيشكر در صنايع تخميري در توليد موادي مانند اسيداستيك، سركه ، استن ، بوتانل، اسيدسيتريك ، اسيد لاكتيك ، گليسرول ، خميرمايه ، آنتي بيوتيك ها، ليزين ، گلوتاميك اسيد مي توان توليد كرد. همچنين از ملاس در توليد الكل، خوراك دام، كود ، دكستران و صمغ استفاده مي شود. از گل صافي كه در تصفيه شكر بدست مي آيد مي توان موادی مانند چربي ها و موم استخراج كرد و يا از آن براي توليد كود وخوراك دام استفاده کرد.

- مركبات

كشور ايران هفتمين كشور توليد كننده مركبات در دنيا و اولين توليد كننده ليموترش در آسيا و چهارمين در جهان است. تفاله باقيمانده از فرآيند آبگيري مركبات در حدود 50% وزن ميوه را شامل مي شود. اين تقاله ماده اوليه براي توليد محصولاتي مانند پكتين، غذاي دام، پوست شيرين شده ، ملاس ، ليمونن ، مارمالاد و ژله پوست مركبات ، محصولات حاصله از هسته مركبات ، فلاونوئيدها و ... است.

قندها به صورت كربوهيدراتهاي محلول در مركبات وجود دارند و نزديك به 40%  وزن خشك پوست ميوه­هاي پرتقال و گريب فروت را تشكيل مي دهند كه در اين ميان گلوگز، فروكتوز و ساكاروز از قندهاي اصلي هستند. مواد غيرقابل حل در الكل در پوست مركبات شامل 50-30% مواد پكتيني ، 40-20% سلولز، 20-10% همي سلولــز مي باشد. تفاوتهاي زيادي بين تركيبات شيميايي تفاله مركبات مناطق مختلف وجود دارد. در ذيل به تعدادي از فرآورده هاي حاصله از محصولات جانبي فرآيند مركبات اشاره مي شود:

1-    پالپ خشك شده و ملاس مركبات

2-    پكتين : منبع اصلي توليد پكتين، پوست مركبات مي باشد. پكتين به عنوان عامل ژله اي در تهيه مرباجات و برخي شيريني ها كاربرد داشته و حدوداً 3% پوست مركبات را شامل مي شود.

3-    قرص هاي مركبات : قرص هاي مركبات توليد شده از پوست مركبات  بصورت مكمل غذايي دارويي به غذاي دامهاي شيري وگوشتي اضافه مي شود.

4-    مواد حاصله از تخمير پسماند  مركبات . فرآيندهاي تخميري براي افزايش ارزش اقتصادي محصولات جانبي وتبديل پسماند به فرآورده هاي مفيد نقش مهمي دارند. محصولات تخميري مختلفي از جمله اتانول، متان، پروتئين تك ياخته ، اسيدهاي آمينه ، اسيدپيرويك ، بوتيلن گليكول را مي توان از زائدات  مركبات توليد نمود.

 

-انگور

تفاله انگور يك پسماند لیگنوسلولزي و باقيمانده فرآيند آب گيري از ميوه انگور است. تفاله انگور حدود بيست درصد وزن مرطوب ميوه اوليه را تشكيل مي دهد. به طور معمول اين پسماند در زمين مدفون مي شود. اما اين روش علاوه بر هزينه بر بودن باعث مشكلات زيست محيطي نيز مي شود. از طرفي به دليل ميزان پروتئين و هضم پذيري پايين ، كاربرد مستقيم تفاله به عنوان خوراك دام چندان مناسب نيست. بنابراين در سال هاي اخير توجه محققين به بازيافت محصولات مفيد از تفاله انگور و بهبود كيفيت آن براي خوراك دام جلب شده است. تركيب شيميايي تفاله انگور به طور قابل توجهي نسبت به نوع انگور و نوع فرآيند آبگيري (پرس داغ يا سرد) متغيراست. اما بطور كلي تفاله انگور حاوي مقادير نسبتاً زيادي قند (عمدتاً گلوكز ، فروكتوز و ساكارز ) تارتارات ، آنتوسيانين و فيبرخام است كه مي توان آنها را بازيابي و مورد استفاده قرار داد. از تفاله انگور مي توان با تخمير حالت جامد يا غوطه ور، اتانول توليد كرد. تفاله انگور از نظر ميران تاتارات خيلي غني است. پس از تخمير الكلي تفاله ، تارتارات موجود در پسماند را ميتوان با آب داغ استخراج كرد. تفاله انگور منبع خوبي از آنتوسيانين ها است. آنتوسيانين ها رنگدانه هاي طبيعي موجود در ميوه ها و سبزيجات هستند. اين رنگدانه ها در محدوده PH بين 3-1 رنگ قرمز از خود نشان داده و مي توانند در بعضي مواد غذايي با اسيديته بالا مورد استفاده قرار گيرند. فيبر خام موجود در تفاله انگور را به دو صورت مي توان مورد استفاده قرارداد.

صورت اول هضم بي هوازي آن براي توليد متان است و صورت غني سازي آن از نظر ميزان پروتئين و استفاده از آن به عنوان خوراك دام است. از طرف ديگر هسته انگور منبع با ارزشي براي تهيه روغن جهت مصارف خوراكي وصنعتي است. حدود 26-23 درصد از تفاله انگور را هسته هاي آن تشكيل مي دهد. تركيب اسيدهاي چرب استخراج شده از آن شامل اسيد ميريستيك، پالمتيك، استئاريك ، اولئيك و لينولئيك است. بالاترين مقدار آن اسيد لينولئيك است. ميزان كل اسيدهاي چرب اشباع شده وغير اشباعي هسته انگور به ترتيب 13-12 و 87-86 درصد مي باشد.

 

-خرما

خرما از محصولات عمده كشاورزي ايران است و حدود 60 درصد وزن خشك آن را قند تشكيل ميدهد. مناطق عمده كشت خرما در ايران استانهاي خوزستان ، هرمزگان، بوشهر، سيستان وبلوچستان ، فارس، كرمان مي باشد. بدليل نامرغوب بودن حدود 30 درصد خرماي توليد شده دركشور مستقيماً جذب بازار مصرف نمي شود و مي بايست در واحدهاي صنايع تبديلي و فرآوري تبديل به فرآورده هاي با ارزش شود. اين فرآورد ها به دو بخش تخميري و غيرتخميري تقسيم بندي مي شود. از آنجا كه خرما حاوي درصد زيادي قند است. لذا به عنوان منبع كربني در فرآيندهاي تخميري استفاده مي شود. مهمترين فرآورده هاي تخميري خرما عبارتنداز:

- اتانول :

تخمير الكلي مواد قندي يك فرآيند بيوشيميايي است. براي توليد اتانول از خرما ابتدا لازم است كه عصاره گيري از آن صورت گيرد، تا قند از خرما استخراج گردد. ميزان قند استحصال شده در فرآيند عصاره گيري به پارامترهاي متعددي مانند پيوسته بودن سيستم ، يك يا دو مرحله اي بودن ، زمان ، دما و غيره بستگي دارد.

- سركه :

فرآيند توليد سركه از خرما شامل دومرحله تخمير بي هوازي توليد مايغ تخميري الكلي سپس تخمير هوازي مايع تخميري الكلي به سركه است . فرآيند بي هوازي تبديل عصاره استحصال شده از خرما به مايع تخميري الكل مشابه فرآيند اتانول است. مايع تخميري الكلي توسط باكتري هاي گونه استوباكتر به اسيد استيك تبديل مي شود. مايع خروجي حاوي 6-4 درصد استيك است. محصول فوق را پس از پاستوريزه كردن به عنوان سركه به بازار عرصه مي شود.

- اسيدسيتريك :

اسيدسيتريك از پرمصرف ترين اسيدهاي آلي درصنايغ غذايي ، دارويي و بهداشتي است . خرما به دليل داشتن درصد زيادي قندهاي منوساكاريد منبع كربني مناسبي براي فرآيندهاي تخميري است. اسيد سيتريك در كشت غوطه ور سطحي توليد مي شود. دركشت غوطه ور فرآيند تخمير در فرمانتورهاي (ظرف تخمیر) بزرگي همراه با حجم زيادي مايع تخميري انجام مي گيرد. دركشت سطحي ميكروارگانيسم ها بر روي مواد جامد فاقد آب آزاد رشد مي كنند. در فرآيند توليد اسيد سيتريك از خرما ابتدا عصاره گيري از خرما انجام مي گيرد، سپس فرآيندهاي تخليص و جداسازي يونهاي فلزي وتخمير انجام گرفته ، در پايان مايع تخميري وارد بخش پائين دستي شده و درنهايت اسيد سيتريك توليد مي شود. توليد اين ماده از خرما در فاز آزمايشگاهي انجام گرفته است و در جهان هيچگونه نتايج تجربي در زمينه توليد در مقياس پايلوت و صنعتي وجود ندارد. لذا جهت صنعتي شدن فرآيند فوق مي بايست توليد در مقياس نيمه صنعتي انجام گيرد و در صورت موفقيت آميز بودن طراحي و توليد در واحد صنعتي انجام گيرد.

- توليد پروتئين تك ياخته (SCP) :

پروتئين تك ياخته سلولهاي خشك شده ميكرو ارگانيسم هاي مانند باكتريها، مخمرها، كپك ها، جلبك ها و قارچ هاي عالي است كه در مقياس وسيع كشت داده شده و به عنوان منبع پروتئيني مورد مصرف انسان يا حيوان قرار مي گيرند. پروتئين تك ياخته بدليل ميزان تكثير بالا ، ميزان محتوي پروتئين بالا، توانايي استفاده از منابع كربني ارزان قيمت و غيره جايگزين تمام يا بخشي از خوراك دام و طيور خواهدگرديد.

ضايعات خرما حاوي تركيبات قندي بوده و منبع مناسبي براي توليد SCP مي باشد.

- توليد چربي از خرما :

 مواد قندي خرما توسط ميكروارگانيسم هاي گونه پني سيليوم ليلاكيوم و پني سيليون سوپي (زالسکی) در فرآيند تخمير به چربي تبديل شده كه با روش استخراج ، محصول خالص چربي بدست مي آيد. البته در اين مورد نتايج علمي كمي وجود دارد.

 

مهمترين فرآورده هاي غير تخميري خرما عبارتنداز:

1- شربت خرما: شيره خرما متداول ترين فرآورده مشتق از خرما مي باشد كه هم به صورت خانگي و هم صنعتي توليد مي شود. براي توليد آن خرما را با مقدار مشخصي آب مخلوط و سپـــــس گــــرم مي كنند و مواد قابل حل در آب خرما استخراج  مي شود. عمليات عصاره گيري فوق به صورت يك يا دو مرحله اي انجام مي گيرد. و بازدهي آن حدود 80-60 درصد بر پايه مواد قابل حل خرما است. سپس عصاره فوق را تصفيه كرده و در نهايت تا بريكس 75 تغليظ مي شود. فرآيند تصفيه خرما جهت جداسازي مواد غيرقندي است.

2- قند مايع: ازعصاره استخراج شده از خرما با تصفيه بيشتر و تغليظ مي توان قند مايع توليد كرد. فرآيند تصفيه فوق شامل استفاده از ستون هاي تبادل يوني، رنگ بري ، جداسازي ، مواد معدني وتركيبات سنگين است. از مشخصات قند فوق كريستاله نشدن آن است به همين دليل اين قند قابل تبلور نيست و مي تواند به خوبي با شربت غليظ فركتور (HFCS) رقابت كنند.

3- شهد و لواشك خرما : ازطرفي هسته خرما حدود 12-6 درصد وزن كل خرما را تشكيل مي دهد. مهمترين فرآورده هاي حاصل از هسته خرما عبارتند از:

ü  روغن هسته خرما

ü  كنجاله خرما

ü  مصارف چوب و الياف نخل

 

- گردو

پوست سبز گردو باتوجه به وجود مواد رنگي و ديگر اجزاي آن از ساليان گذشته مورد استفاده قرار مي گرفته است، ولي اطلاعات وآمارها نشان مي دهند كه در اين زمينه جاي كار بسياري وجود داشته و مي توان با ساماندهي و صنعتي كردن آن مواد بسيار با ارزش از قبيل چندين رنگدانه طبيعي و مواد پروتئيني از آن بدست آورد.

پوست چوبي گردو كه بعنوان زائدات  پس از جداكردن مغز آن به دست مي آيد. در داخل كشور تاكنون بيشتر آن را جهت سوزاندن استفاده كرده اند و البته باتوجه به خصوصيات بسيار منحصر به فرد اين پوست چند طرح تحقيقاتي تابحال به روي آن جهت استفاده در تصفيه فاضلاب و جداسازي فلزات سنگين از آب بصورت مستقيم انجام شده است. به هرحال ، كاربرد بسيار با ارزش تري براي اين پوست معرفي شده است كه مربوط به تبديل آن به گونه هاي مختلفي از كربنهاي فعال مي باشد. اين پوست را مي توان به طور كلي به دو نوع كربن فعال اكسيد شده و اكسيد نشده تبديل نمود. از اين كربنهاي فعال براحتي مي توان در صنايع مختلف غذايي بعنوان رنگ بر در تصفيه شكر، بعنوان جاذب فلزات سنگين در تصفيه آب استفاده نمود.

با توجه به مطالب ارائه شده در قسمت قبل، ضرورت انجام كارهاي تحقيقاتي و عملياتي بر روي استفاده بهينه از زائدات، پسماندها و متفرعات محصولات كشاورزي و تبديل آنها به محصولات با ارزش دربسياري از موارد كاملا" محسوس است.

پروژه های این طرح شامل موارد زیر است :

ü                  پروژه مطالعاتی کاربری (استفاده بهینه) متفرّعات باغی

ü                  پروژه مطالعاتی کاربری (استفاده بهینه) متفرّعات زراعی

ü                  پروژه مطالعاتی کاربری (استفاده بهینه) متفرّعات دامی

ü                  پروژه مطالعاتی کاربری (استفاده بهینه) متفرّعات شیلاتی

 


 

ضایعات برنج

ضایعات برنج

تولید هر محصول کشاورزی در مزرعه و پس از تولید درخارج از آن دارای ضایعات زیادی است که این ضایعات در مورد محصول برنج هم وجود دارد. برنج در فرآیند تولید (کاشت، داشت و برداشت) و پس از تولید (مراحل تبدیل و مصرف) ضایعات فراوانی دارد.

تولید هر محصول کشاورزی در مزرعه و پس از تولید در خارج از آن دارای ضایعات زیادی است که این ضایعات شامل برنج هم می‌شود. برنج در فرایند تولید (کاشت، داشت و برداشت) و پس از تولید (مراحل تبدیل و مصرف) ضایعات فراوانی دارد.


ضایعات بذر

بذر مصرفی مورد نیاز در واحد سطح خیلی کمتر از آن مقداری است که کشاورزان مصرف می‌کنند. بطور معمول با ۳۰ تا ۶۰ کیلوگرم بذر می‌توان یک هکتار را نشاء کرد. بنا به دلائلی خیلی از کشاورزان ۶۰ تا ۹۰ کیلوگرم بذر در هر هکتار مصرف می‌کنند. لذا می‌توان بطور متوسط ۳۰ کیلوگرم در هر هکتار در مصرف بذر صرفه‌جوئی کرد.

برخی از علل زیادی مصرف بذر:

- از بین رفتن جوانه‌ها در اثر گرمای زیاد آب و محیط در موقع جوانه‌زنی.

- از بین رفتن بذر و گیاه در اثر ضدعفونی نکردن بذر.

- بذرپاشی انبوه و با تراکم زیاد در خزانه برای مقابله با علف‌های هرز. متراکم پاشیدن بذر سبب می‌شود تا گیاه ضعیف و باریکی بدست آید و در موقع نشاء عملاً به جای ۵ تا ۶ بوته، ۱۰ تا ۱۵ بوته در هر کپه استفاده شود.

- از بین رفتن بذر و گیاه در اثر حمله پرندگان خصوصاً گنجشک، موش، حلزون، خوک، گاو و مگس خزانه و غیره.

- از بین رفتن بوته‌ها در اثر مصرف زیاد علف کش‌ها در خزانه.

- از بین رفتن گیاه به علت پوسیدن در اثر عدم تخلیه آب و آب‌ماندگی.

- از بین رفتن گیاه در اثر سرمای خزانه خصوصاً خزانه‌های سنتی.


ضایعات سرما در زمان کاشت و داشت و برداشت:

سرما در خزانه در بعضی از سالها باعث خسارت زیادی می‌شود خصوصاً خزانه‌های بدون پوشش نایلن. سرما در زمان نشاء سبب تأخیر در رشد نشاء شده و در بعضی مواقع باعث از بین رفتن گیاه می‌گردد که در این صورت برای جبران خسارت وارده باید واکاری نمود.

سرما در زمان زایشی خصوصاً در مرحله تقسیم سلولی و تشکیل سلول‌های جنسی در قبل از ظهور خوشه و قبل از گل‌دهی باعث عقیمی و پوک شدن دانه می‌شود. حرارت کمتر از ۱۲ درجه سانتیگراد به مدت دو روز تأثیر چندانی در عقیمی دانه‌ها ندارد لیکن اگر این حالت به مدت ۶ روز ادامه یابد تقریباً صددرصد دانه‌ها عقیم می‌شوند.

سرما در مرحله گل‌دهی (گرده افشانی و تلقیح) باعث عدم تلقیح و پوکی دانه می‌شود. حرارت ۱۰ تا ۱۳ درجه برای گرده‌افشانی ارقام دانه گرد و حرارت کمتر از ۱۵ درجه برای تلقیح آنها مناسب نیست و حرارت کمتر از ۱۸ درجه نیز برای ارقام دانه دراز مناسب نیست. سرمای آب در پوکی دانه نقش دارد. اراضی زیر سدها که از آب سرد مشروب می‌شوند و نیز اراضی که با آب چاه‌های عمیق آبیاری می‌گردند، بیشتر در معرض پوکی دانه قرار دارند. در ورودی آب‌های سرد مزرعه با پوکی دانه و شدت بیماری بلاست و لکه قهوه‌ای مواجه هستیم.

سرما در موقع رسیدن باعث تأخیر در رسیدن و شکم سفیدی دانه و حتی ریزش بیشتر دانه می‌شود. درجه حرارت کمتر از ۲۰ درجه سانتیگراد برای رسیدن مناسب نیست.


ضایعات گرما در خزانه و مراحل داشت و برداشت

گرمای زیاد در خزانه‌های با پوشش نایلن و عدم مدیریت صحیح باعث خسارت به گیاه در خزانه شده و سبب افت محصول (به علت تنفس زیاد و غیره) نیز خواهد شد.

گرمای زیاد در خزانه با پوشش یا بدون پوشش نایلن، سبب از بین رفتن سریعتر مواد آلی و مواد غذایی خاک می‌شود. لذا در خاکهائی که از لحاظ مواد آلی فقیر هستند باعث تسریع رشد زایشی گیاه در خزانه خصوصاً برای ارقام زودرس می‌شود. وقتی گیاه در خزانه به رشد زایشی برود پس از انتقال نشاء به زمین اصلی مجدداً پنجه دهی نموده، در نتیجه تعدادی از بوته‌ها زودتر به خوشه رفته ولی پنجه‌ها دیرتر خوشه می‌دهند. در این حالت، عدم یکنواختی در رسیدن باعث ایجاد مشکلاتی در برداشت محصول شده که ضایعات زیادی را بدنبال دارد.

گرمای زیاد در موقع آبستنی (Booting) سبب عقیمی دانه‌ها و در موقع گل‌دهی و تلقیح باعث عدم باروری می‌گردد. گرمای زیاد در موقع رسیدن سبب زودتر رسیدن محصول می‌گردد. به علت زودتر رسیدن محصول، وزن هزار دانه کاهش یافته و عملکرد تقلیل می‌یابد. گرمای بیش از ۴۰ درجه سانتیگراد در مراحل مختلف رشد و نمو برای گیاه برنج مناسب نیست.


ضایعات ناشی از رطوبت هوا

رطوبت نسبی هوا در افزایش یا کاهش محصول تأثیر دارد. بالا بودن رطوبت نسبی هوا (ابری و بارانی بودن هوا به مدت چندین روز) باعث ازدیاد کرم ساقه‌خوار- برگخوار و شدت بیماری بلاست، شیت بلایت، سیاهک دروغی و غیره می‌گردد. در صورت عدم کنترل، خسارت جبران ناپذیری وارد می‌شود. در صورت کنترل هم تا حدی خسارت وارد می‌شود.


بالا بودن رطوبت هوا (بیش از ۹۰ درصد در اثر بارانی و ابری بودن هوا) قبل از ظهور خوشه و بعد از ظهور خوشه (زمان گرده‌افشانی و تلقیح) باعث کاهش تلقیح و در نتیجه پوکی دانه می‌شود. کمبود رطوبت نسبی هوا نیز باعث طغیان کرم تک نقطه‌ای برنج و از طرف دیگر باعث کاهش گرده افشانی و تلقیح می‌گردد. رطوبت کمتر از ۴۰ درصد و بیش از ۹۰ درصد در زمان گرده‌افشانی و تلقیح باعث پوکی دانه می‌شود. رطوبت نسبی مناسب در زمان گل‌دهی ۷۰ تا ۸۰ درصد است.


ضایعات باد و باران و تگرگ

بادهای سرد و گرم و خشک برای برنج زیان‌آور می‌باشند و بادهای شدید باعث ورس گیاه و ریزش دانه می‌گردد. باران قبل از خوشه‌دهی و گل‌دهی باعث افزایش دانه‌های پوک می‌گردد. باران در موقع رسیدن باعث ریزش دانه شده و باران مداوم نیز سبب تأخیر در برداشت و جمع‌آوری شالی‌های درو شده می‌شود. تأخیر در برداشت و تأخیر در جمع‌آوری شالی‌های درو شده نه تنها باعث ریزش بیشتر دانه می‌گردد بلکه در ارقام بدون خواب (Dormancy) باعث جوانه‌زنی دانه‌ها بر روی خوشه‌های درو نشده یا درو شده می‌شود که در نتیجه از کمیت و کیفیت محصول می‌کاهد. در اثر بارندگی مداوم و طولانی رنگ‌ دانه به رنگ زرد تیره درمی‌آید و از بازارپسندی دانه می‌کاهد و طعم آن تا حدی تغییر خواهد کرد. تگرگ در بعضی مواقع آنچنان شدید و سنگین است که خسارت غیرقابل جبرانی به محصول وارد می‌کند.


ضایعات ناشی از آب

آب‌ماندگی و زیادی آب در خزانه باعث مرگ گیاهچه می‌شود. زیادی عمق آب در زمان نشاء‌کاری باعث افزایش عمق کاشت نشاء شده و تأخیر در رشد و پنجه‌دهی را به دنبال خواهد داشت. زیادی عمق آب بعد از نشاء‌کاری سبب کاهش پنجه‌دهی و طویل شدن گیاه گشته و طویل‌تر شدن گیاه در ارقام پابلند نیز موجب ورس گیاه می‌گردد. اگر ورس گیاه در موقع گل‌دهی و شیری شد دانه صورت گیرد باعث کاهش شدید محصول می‌گردد. عمق زیاد آب باعث افزایش شدت بیماریها می‌شود. غوطه‌ور شدن گیاه در آب به مدت چند روز ممکن است تا ۹۰ درصد موجب افت محصول گردد. بی‌آب و خشک شدن مزرعه پس از نشاء‌کاری باعث افزایش علف‌های هرز، عدم پنجه‌دهی مناسب، عقیمی و پوک شدن دانه‌ها، پرنشدن کامل دانه‌ها و کاهش شدید محصول می گردد «خصوصاً اگر در زمان گل‌دهی و قبل از رسیدن دانه باشد».

 

کیفیت آب آبیاری

کیفیت آب آبیاری در افزایش و کاهش محصول نقش بسزایی دارد. آبهایی که دارای املاح مفید هستند مانند پتاسیم، منیزیم، کلسیم، گوگرد و غیره در افزایش عملکرد تأثیر مثبت دارند، ولی آبهائی که بیش از اندازه کلر، بیکربناتها، بر، سدیم و عناصر سنگین داشته باشند در کاهش عملکرد نقش دارند. اگر  S.A.R, EC  و PH آب و خاک زیاد باشد، باعث کاهش محصول می‌شوند. چنانچه EC آب و خاک بیش از ۲، S.A.R  بیش از ۱۰ و PH بیش از ۷ باشد، افت محصول را به همراه دارند.

 

 

ضایعات ناشی از خاک

برنج در خاکهائی که دارای ۴۰ تا ۶۰ درصد رس به همراه ۲ تا 2/5درصد مواد آلی باشند، خوب رشد می‌کند و محصول خوبی می‌دهد. خاکهای شنی به علت فقر مواد آلی و مواد غذایی و شستشوی عناصر مغذی عملکرد خوب ندارند. خاکهای با بافت خیلی سنگین به علت نفوذپذیری کم، خصوصاً اگر با تراکتور آماده گردند به علت افزایش و تراکم گازهای زیان‌آور و عدم جذب عناصر غذایی خصوصاً روی، پتاس و غیره باعث کاهش عملکرد می‌شوند.


‌●
ضایعات ناشی از مصرف کود

مصرف بی‌رویه کودهای شیمیایی علاوه بر از دست رفتن سرمایه ملی و پول کشاورز، موجب آلودگی محیط زیست نیز می‌شود. زیادی یا کمی هر عنصر در خاک و گیاه مسمومیت یا کمبود و یا کاهش کمی و کیفی محصول را به همراه دارد.

مثلاً مصرف زیاد و نادرست کود ازته (اوره و غیره) باعث افزایش آفات و امراض گشته و همچنین ورس گیاه، عدم تلقیح و پوکی دانه را در پی دارد. مصرف بهینه و متعادل کودهای مصرفی و کلیه عناصر مورد نیاز گیاه می‌تواند اثر مثبتی در کمیت و کیفیت محصول داشته باشد.


ضایعات ناشی از مصرف سموم و علف‌کش‌ها

به کارگیری نادرست، مصرف کم و یا زیاد سموم و علف‌کش‌ها نه تنها باعث عدم حفظ مؤثر محصول می‌گردد بلکه باعث آلودگی محیط زیست و از بین رفتن حشرات مفید و کاهش محصول نیز می‌گردد. بعنوان مثال مصرف زیاد علف‌کش‌های ساترن و ماچتی قبل از بذرپاشی باعث از بین رفتن بذر و گیاهچه شده و مصرف زیاد این علف‌کش‌ها در زمین اصلی باعث اختلال در جذب سیلیس می‌گردد. کم جذب شدن سیلیس در گیاه خصوصاً ارقام پابلند و حساس به بیماری مانند طارم باعث ورس و شدت بیماریها و آفت خواهد شد.


ضایعات ناشی از آفات و بیماریها

آفات و بیماریها از عوامل مهم ضایعات در مراحل تولید و پس از تولید برنج می‌باشند. هر ساله علیرغم اقداماتی که در جهت کنترل و مبارزه با آفات و بیماریها به عمل می‌آید معهذا خسارت قابل توجهی به برنج وارد می‌کنند. چنانچه برای کنترل و مبارزه با آفات و بیماریها از سموم استفاده گردد، ممکن است مقداری از سموم مصرفی همراه با تغذیه برنج وارد بدن مصرف‌کننده گردد. لذا شایسته است در کنترل آفات و بیماریها از روشهای غیرشیمیایی، بیولوژیک یا تلفیقی استفاده گردد.


ضایعات ناشی از علف هرز

علیرغم مبارزه زراعی، مکانیکی و شیمیایی بر علیه علف‌های هرز، آنها هر ساله خسارت سنگینی از نظر کمی و کیفی به محصول وارد می‌آوردند. در صورت عدم کنترل در خزانه و زمین اصلی بیش از ۷۰ درصد محصول کاهش می‌یابد. علف‌های هرز تقریباً دو برابر گیاه برنج آب مصرف می‌کنند و ۲ تا ۳ برابر نبات اصلی از املاح فسفری و پتاسی خاک استفاده می‌کنند. عمده علف‌های هرز عبارتند از سوروف- اویارسلام- پهن‌برگها و غیره.


ضایعات ناشی از عدم تسطیح و کوچک بودن قطعات برنجکاری

یکی از مشکلاتی که همواره در زراعت باعث محدود شدن هر چه بیشتر بکارگیری ماشین‌آلات و انجام هرچه بهتر عملیات بهزارعی شده و نیز باعث اتلاف زمینهای حاصلخیز جهت مرزبندی شالیزاریها در کشورمان می‌شود، عدم تسطیح اراضی و کوچک بودن اندازه کرتهای مزارع شالیزاری است. کوچک بودن اندازه کرتهای زیر کشت و متعدد بودن قطعات شالیزارها موجب گردیده است که سطح قابل توجهی از زمینهای مستعد صرف مرزبندی و قطعات مربوط به آنها گردد، بعلاوه اینکه این امر همواره به عنوان یکی از موانع اصلی و اساسی برای استفاده هر چه بیشتر و بهتر از ماشین‌آلات در زراعت برنج مطرح بوده و مانع کاهش هزینه‌های نیروی انسانی می‌شود که ۹۰-۸۰ درصد هزینه تولید برنج کشور را تشکیل می‌دهد. تجهیز و نوسازی و یکپارچه‌سازی اراضی (یکجا نمودن قطعات پراکنده و تسطیح و تجهیز آن) موجب افزایش بهره‌وری از زمین، آب، ماشین‌آلات و سایر نهادها می‌گردد.



ضایعات ناشی از عدم کاربرد صحیح ماشین‌آلات

عدم آموزش کافی برنجکاران و دارندگان ماشین آلات در نحوه نگهداری و استفاده صحیح از ماشین‌آلات کشاورزی (تیلر، تراکتور، خرمن‌کوب تیلری و تراکتوری، کمباین دروگر و موتور پمپ و غیره) عامل مهم دیگری از ضایعات وارده از طریق عدم شناخت و استفاده صحیح از ماشین‌آلات کشاورزی می‌باشد. از آنجائیکه در حدود ۹۵ درصد کمباین و دروگرها و ۴۰ درصد تیلرها و تراکتورها استیجاری می‌باشند در نتیجه زمین خوب شخم زده نمی‌شود و در موقع خرمن‌کوبی با کمباین نیز ریزش، شکستن و ترک خوردن (بنددار شدن) دانه‌ها بیشتر می‌گردد. خصوصاً اینکه اگر کمباین‌های مورد استفاده مستعمل و کهنه باشند این مسئله حادتر است.


ضایعات در مراحل برداشت، جمع‌آوری و حمل و نقل

برداشت با دست، دروگر یا کمباین مخصوص برنج، ضایعاتی را به همراه دارد، خصوصاً اگر محصول ورس کرده باشد یا بیش از اندازه رسیده باشد. بیش از اندازه رسیدن محصول نه تنها باعث ریزش دانه‌ها در زمان برداشت و جمع‌آوری و حمل و نقل می‌گردد، بلکه باعث بنددار شدن دانه در زمان تبدیل و افزایش دانه‌های شکسته و نیمدانه می‌گردد. جمع‌آوری و حمل و نقل شالی‌های درو شده چه توسط دست و یا توسط گاو، اسب، تیلر یا تراکتور خصوصاً در ارقام حساس به ریزش، ضایعاتی را در بر دارند. در ارقام حساس به ریزش باید تا حدی زودتر از موعد اقدام به برداشت محصول نمود.


3- ضايعات تبديل

بخشي از دانه‌ها در حين عمليات تبديل در كارخانه‌هاي برنجكوبي ترك برداشته يا شكسته مي‌شود. و اين دانه‌ها بخش اعظم ضايعات را تشكيل مي‌دهند. يكي از عوامل مؤثر در ميزان خرد شدن برنج نوع دستگاه تبديل مي‌باشد. با توجه به ماهيت عمليات پوست كني و سفيدكني برنج درفرآيند تبديل، ضايعات عمدتاً دراين بخش ظاهر مي‌گردد. چرا كه عمليات (پوست كني و سفيدكني) مكانيكي بوده و از شدت و پيچيدگي بيشتري برخوردار مي‌باشد. و اين ضايعات غالباً كيفي مي‌باشند. ضايعات كيفي در مرحله تبديل، برنج‌هاي شكسته را شامل مي‌گردد. دانه شلتوك از يك پوسته خارجي و يك لايه تيره رنگ داخلي كه روي آندوسپرم را پوشانيده است، تشكيل شده است. براي اينكه برنج در تغذيه انسان مورداستفاده قرار گيرد، بايد اين دو لايه پوششي به انضمام گياهك از آن جدا و حذف گردد. عمل جدا كردن پوسته خارجي را پوست كندن و عمل جدا كردن سبوس برنج را سفيد كردن مي‌نامند. برخلاف مفهومي كه در آسياب كردن گندم و ساير دانه‌ها وجود دارد كه نتيجه آن توليد آرد يا خرد شدن مي‌باشد در تبديل شلتوك به برنج سفيد هدف بدست آوردن دانه سالم است.

هدف از فرآيند تبديل، تهيه برنج سفيد از شلتوك مي‌باشد. براي اينكار شلتوك پس از عبور از درون چند ماشين مختلف و انجام عمليات مختلف فيزيكي و مكانيكي بر روي آن سفيد مي‌شود. در هر يك از اعمال مكانيكي وارد بر شلتوك، دانه به صورتهاي مختلف تحت تأثير يك يا چند نيرو قرار مي‌گيرد. با تمام دقتهاي صورت گرفته باز هم شكست دانه برنج در فرآيند تبديل اجتناب ناپذير بوده و درصدي از دانه‌ها به صورت شكسته از سيستم تبديل خارج مي‌شود.

بطور كلي عوامل مؤثر برشكست برنج را مي‌توان به دو دسته عوامل پيش از تبديل و عوامل حين تبديل تقسيم نمود.

4-1- عوامل پيش از تبديل

شلتوك توليد شده توسط كشاورز پس از انجام عمل خرمنكوبي و جدا شدن دانه از ساقه براي تبديل روانه كارخانه‌اي برنجكوبي مي‌شود. اما تا اين مرحله ممكن است عوامل بسياري برروي دانه در درون پوسته اثرات منفي گذاشته و منجر به ترك برداشتن دانه و يا حتي شكست آن گردند. از اينرو به هنگام تبديل شلتوك به برنج سفيد در كارخانه نبايد علت وجود دانه‌هاي شكسته را فقط در عمليات انجام گرفته در كارخانه دانست بلكه مجموعه‌اي از عوامل پيش از تبديل وجود دارند كه عبارتند از:

الف : رقم و مشخصات ظاهري دانه

 ب : اثرات محيطي

 پ : زمان درو

 ت : پس از درو و خرمنكوبي

4-1-1- رقم و مشخصات ظاهري دانه

مقاومت ارقام مختلف در مقابل تنش‌هاي اعمال شده بر آنها متفاوت مي‌باشد. اين تفاوت هم به مسايل ژنتيكي مرتبط بوده و هم به خصوصيات ظاهري دانه مربوط مي‌شود، سرينواس و بهاشيام (1977) نشان دادند كه استفاده از ارقام اصلاح شده از نظر مقاومت در برابر ترك برداشتن مي‌تواند بين 25 تا 85 درصد شكست دانه‌ها را كاهش دهد. همچنين سرينواس و همكاران (1977) در مطالعه 20 رقم به اختلافات بزرگي از نظر مقاومت ارقام نسبت به ترك برخورد و آنها را ناشي از تفاوتهاي ژنتيكي دانستند.  سرينواس و بهاشيام (1985) در كارهاي خود به اثرات منفي عامل شكم سفيدي و نيز عمق شيارهاي موجود روي دانه برنج بر كيفيت تبديل دانه‌ها اشاره كردند.

فرخ زاد (1372) نيز گچي بودن را نتيجه تأثيرات آب و هوايي در دورة رشد گياه مي‌داند و مي‌گويد اين امر به نژاد دانه نيز بستگي داشته و تا حدودي نيز ارثي مي‌باشد. دانه‌هاي نارس نيز به عنوان يك عامل مزاحم در تبديل مي‌باشند. دانه برنج‌هاي قهوه‌اي نارس خيلي باريك و اغلب شكننده بوده و برنج حاصل در تبديل حاوي تعداد زيادي دانه‌هاي شكسته خواهد شد.

 

4-1-2- اثرات محيطي

دانه برنج در دورة رسيدن، آب و مواد غذايي را تحت شرايط طبيعي محيط رشد خود دريافت مي‌كند. در مرحله پاياني رسيدن دانه‌ معمولاً آب مزارع را قطع مي‌كنند و شيرة داخل غلاف دانه شروع به سفت شدن مي‌نمايد. در اين مرحله دانه بتدريج وابستگي خود را به گياه براي آب و مواد غذايي كاهش داده وشروع به افزايش تبادل با محيط مي‌نمايد. درطي اين دوره دانه نسبت به آنچه كه از ساقه و ريشه گياه دريافت مي‌كند رطوبت بيشتري را به هوا انتقال مي‌دهد و بدين ترتيب رطوبت دانه بتدريج كاهش مي‌يابد تا اينكه رطوبت دانه به پايين حد تعادل دما و رطوبت محيط سقوط مي‌كند. در نهايت، دما و رطوبت هوايي محيط سرعت خشك شدن دانه را تحت تأثير قرار مي‌دهد. از اين رو دراين زمان رطوبت دانه را متغير از محيطي كه در آن قرار دارد دانسته‌اند.

 

4-1-3- زمان درو

گروه كشاورزي ايالات متحده امريكا در سال 1973 زمان صحيح برداشت محصول برنج را هنگامي عنوان نمود كه تمام دانه‌هاي قسمت بالاي خوسه كاملاً رسيده‌اند و پايين خوشه در مرحله خميري سفت قرار دارد. تحقيقات نشان داده كه هيچگاه تمام محصول يك مزرعه دريك زمان نمي رسد و در عين حال دانه‌هاي يك خوشه نيز داراي رطوبت متفاوتي مي‌باشند به طوريكه دانه‌هاي بالايي نسبت به دانه‌هاي پايين خوشه همواره رطوبت خود را سريعتر از دست مي‌دهند و شيرة آنها شروع به سفت شدن مي‌كنند.

مك دونالد (1967) در اين‌باره گزارش كرده است كه تفاوت رطوبت بين خشك‌ترين و مرطوبترين دانه‌هاي خوشه در هنگام برداشت حدود 10 درصد يا بيشتر است. كستر و همكاران (1963) گزارش دادند كه براي داشتن برنج سالم، زمان مناسب براي دروي محصول هنگامي است كه شلتوك بيشترين رطوبت را داشته باشد.

 

4-1-4- پس از درو و خرمنكوبي

برنج در گيلان و مازندران بوسيله داس كوچكي كه به نام داره معروف است درو مي‌شود. برنجكاران معمولاً بوته‌هاي شالي را پس از درو روي ساقه بريده شده مي‌گذارند تا مدت 1 تا 2 شبانه‌روز روي زمين بماند و در مقابل آفتاب خشك گردد و پس از آن جمع آوري شده و براي خرمنكوبي آماده مي‌شود. در اين هنگام دو عامل مي‌تواند منجر به بروز شكست شود:

اول اينكه جذب رطوبت محيط مي‌تواند بعد از درو نيز اتفاق افتد. در شرايط بوجود آمده دانه‌هاي نسبتاً خشك‌تر هم تحت تأثير تغييرات رطوبتي هوا در طي شب روز و هم تحت تأثير تعرق زمين در طي شبانه‌روز قرار گرفته و ترك بر مي‌دارند.

عامل دوم بروز بارندگي در طي اين دوره مي‌باشد كه در اين صورت بسيار اتفاق مي‌افتد كه شلتوك پس از آب گرفتن زمين ساعتها در داخل آب بماند كه در اين حالت نيز درصد دانه‌هاي ترك ديده‌اي كه به هنگام تبديل شكسته خواهند شد سريعاً بالا مي‌رود.

پس از اين مرحله شلتوك جمع‌آوري شده براي عمل خرمنكوبي آماده مي‌شود. در اين موقع با قراردادن دسته‌هاي شالي در ماشين خرمنكوب، دانه‌هاي شلتوك را از ساقه جدا نموده و پس از بسته‌بندي در داخل گوني جهت خشك كردن و تبديل راهي كارخانه برنجكوبي مي‌نمايند، بايد توجه داشت كه در مرحله خرمنكوبي با توجه به ماهيت عمليات صورت گرفته برروي شالي احتمال بروز ترك و شكست دانه‌ها بالا مي‌باشد. انجام تنظيمات مناسب بر روي ماشين خرمنكوب مي‌تواند باعث كاهش آسيبهاي وارده گردد.

در اين زمينه گوپتا (1963) گزارش داد كه آسيب هاي پنهان و آشكاري حين كار با يك نوع خرمنكوب بر روي شلتوك بوجود مي‌آيد كه متناسب با تغيير دور محور كوبنده ماشين، مقدار آسيب‌هاي وارده نيز متفاوت بوده است(شکل شماره 17). منظور گوپتا از آسيبهاي نهان ترك ايجاد شده در برنج قهوه‌اي است كه قابل رويت نيست و پس از جدا كردن پوست از دانه به كمك ترك بين مي‌توان آن را ملاحظه نمود. 

4-2- عوامل حين تبديل

اين عوامل عبارتند از:

الف : خشك كردن

 ب : پوست كندن

 پ‌ : سفيد كردن

 ت : درجه بندي و ساير عوامل

پس از خرمنكوبي شاليهاي درو شده، شلتوك بدست آمده براي تبديل شدن به برنج سفيد به كارخانه برنجكوبي برده مي‌شود. در كارخانه ابتدا شلتوك را كه داراي رطوبت 15 تا 20 درصد است جهت آماده سازي براي پوست كني در خشك كن مي‌ريزند تا رطوبت آن به زير 12 درصد كاهش يابد. بعد از آن شلتوك وارد ماشينهاي پوست كن و سفيد كن شده  و عمليات نهايي تبديل برروي آن صورت مي‌گيرد.

اما عموم محققين برنج معتقدند كه در مرحله خشك كني و بويژه با خشك كنهاي بستر افقي رايج در ايران درصد آسيب ديدگي برنج افزايش مي‌يابد. زيرا در مرحله خشك كردن عمليات كاهش رطوبت به طور مصنوعي صورت مي‌گيرد. از اين رو جذب و دفع رطوبت دراين مرحله نيز ممكن است به دانه ها آسيب برساند. در خشك‌كنهاي بستر افقي جبهه هوا قبل از عبور از ميان برنجها گرم و خشك است و بعد از عبور، هوا گرم و مرطوب مي‌باشد. در اين ميان دانه‌هاي كم رطوبت به ناگاه خود را در محيطي مرطوب احساس مي‌كنند و اگر زماني براي جذب رطوبت و جود داشته باشد حتماً عمل جذب اتفاق افتاده و دانه‌ها قبل از خشك شدن ترك بر مي‌دارند. از اين رو كونز(1985) معتقد است دانه‌هاي كم رطوبتي كه در لابلاي بستر قرار گرفته‌اند رطوبت جذب نموده و قبل از خشك شدن ترك بر مي‌دارند. همچنين تحقيقات صورت گرفته توسط فرخ زاد (1372) نشان داد كه دانه‌ها بعد از خشك شدن ترك بر مي‌دارند و به اين منظور يك وقفه زماني براي توسعه تركها لازم است.

 

5- ضايعات مرحله پوست كندن شلتوك

عمليات پوست كني عبارت ازجداسازي پوست از شلتوك مي‌باشد. در اين عمليات نيروهاي فشاري و اصطكاكي بر روي شلتوك عمل نموده و ممكن است باعث شكست دانه شوند .ماشين‌ هاي پوست كن، پوست شلتوك را از آن جدا نموده و خروجي آنها از يك سمت پوست و از سمت ديگر برنج بدون پوست و تيره رنگي است كه اصطلاحاً «برنج قهوه‌اي» خوانده مي‌شود.

برنج قهوه‌اي شامل پوسته بيروني (Pericarp) ، پوشش دانه (Seed coat) ، دانه‌هاي پروتئين (Aleuron) ، جنين (Embryo) و آندوسپرم (Endosperm) است. پوسته حدود 20% وزن شلتوك را تشكيل مي‌دهد ولي مقدار آن از 28-16%  متغير است. 

سيستم پوست كني در كارخانجات كه قبلاً بوسيله پوست‌ كن‌هاي غلتكي انجام مي‌‌گرفت به دليل  گران بودن غلتكها يا حذف گرديده و يا ناقص انجام مي‌گيرد و بجاي اين سيستم اغلب از پوست كن‌هاي فلزي كه نياز به غلتك نداشته و تقريباً دائمي مي‌باشد استفاده مي‌گردد.  سيستم اخير به دليل  خاصيت ارتجاعي بسيار كم عامل پوست كني، باعث بند برداشتن محصول و نتيجتاً افزايش درصد شكست مي‌گردد. در جاهايي كه هنوز سيستم غلتكي موجود مي‌باشد، اين روند ناقص انجام شده و در حدود 50-40% شلتوك بدون پوست كني پوست‌ كني وارد مرحله سفيد كني يا پوليش مي‌شود كه در پايان درصد استحصال سبوس نرم بدليل مخلوط شدن پوسته زبر با آن افزايش يافته و سبوس بيشتري نصيب زارع مي‌گردد در صورتيكه حداكثر شلتوك موجود در خروجي پوست كن‌ها بايد  15-10 درصد بوده و اين مقدار نيز بوسيله دستگاه ديگري مجدداً به سيستم پوست كني برگردد. به دستگاهي كه عمل جداسازي شلتوك پوست نكنده از برنج قهوه اي را انجام مي دهد جدا ساز يا پاديه (Separator) گويند. عدم وجود دستگاه جدا ساز باعث مي‌شود كه شلتوك مخلوط با برنج قهوه‌اي به دستگاه سفيد كن (whitener) انتقال يافته و درصد ناخالصي سبوس را بالا ببرد.

تحقيقات نشان داده است كه عامل رطوبت بر كيفيت تبديل و مقدار خرد بسيار مؤثر است و نتايج آزمايشات پوست كني نشان داده است كه افزايش رطوبت باعث كاهش در مقدار خرد برنج و افزايش در مقدار شلتوك پوست نكنده مي‌گردد.

ارقام برنج از نظر ضريب اصطكاك با يكديگر اختلاف داشته و در مرحله پوست كني باعث سايش و استهلاك غلتك پوست كن مي گردند. اختلاف در ضريب اصطكاك منجر به  تغيير در سرعت استهلاك غلتك مي شود. بعنوان مثال عنوان شده كه رقم خزر نسبت به ساير ارقام (بينام و سپيدرود و صدري) از سايندگي بيشتري برخوردار بوده و لاستيكها در پوست كن غلتك لاستيكي در حين كار با اين رقم سريعتر مستهلك شده و از بين مي‌روند. همچنين بررسي ها نشان داده  ارقام دانه بلند نسبت به ارقام دانه كوتاه از سطح تماس بيشتري با غلتكها برخوردار بوده و در نتيجه غلتكها را سريعتر ساييده و مستهلك مي‌نمايند.

6- ضايعات مرحله سفيد كردن برنج

دستگاه سفيد كن كه گاه به آن پوليشر (Polisher) نيز گفته مي شود عمل سفيد كردن و صيقل دادن برنج قهوه‌اي را انجام مي‌دهد. اين دستگاه داراي مخزن ورودي (قيف) مي‌باشد. خروجي برنج قهوه‌اي داخل مخزن توسط يك درجه كشويي كنترل مي‌گردد. تنظيم اين درجه نهايتاً در مقدار درصد خرده برنج مهم است.

در قسمت مياني داراي يك توپي و كاردك مي‌باشد كه توپي متحرك توسط الكتروموتور درحال گردش است و كاردك ثابت و موقعيت آن نسبت به توپي قابل تنظيم  مي‌باشد. با عبور برنج از بين كاردك و توپي، پوست دوم آن كنده شده و سفيد مي‌شود. هر چه فاصله بين توپي و كاردك كمتر شود، برنج بيشتر تراش خورده و سفيدتر مي‌شود. بديهي است عدم تنظيم اين قسمت سبب مي‌شود خرده برنج در اين حالت بيشتر شود.

در تحقيقي رفيعي و طباطبايي‌فر در سال 1377 اثر محل قرار گرفتن شلتوك در مخزن خشك كن روي ضايعات برنج توسط ماشين سفيد كن غلتكي را مورد بررسي قرار داده و گزارش نمودند كه سفيد كن اثر معني داري روي ضايعات برنج دارد. و متوسط برنج‌هاي سالم درgr 1 نمونه قبل از سفيد كردن 30عدد و در نمونه بعد از سفيد كردن 28 عدد بوده است كه در حالت اول 87/65% و در حالت دوم 48/61% برنج سالم وجود داشته است. به عبارت ديگر در يك تن برنج قبل از سفيد كردن kg44 برنج سالم نسبت به بعد از سفيد كردن وجود داشته است.

همچنين شاكر و همكاران عنوان نمودند كه استفاده از دستگاه پاديه (تفكيك كننده شلتوك از برنج قهوه‌اي) درصد شكستگي را 06/8% كاهش مي‌دهد و زمانيكه خط تبديل مورد استفاده در كارگاه شامل پوست كن با پاديه، سفيد كن سايشي و سفيدكن تيغه‌اي باشد، نسبت به بقيه تيمارهاي مورد ارزيابي مناسب تر به نظر مي‌رسد.

درجه سفيدي شاخصي است كه مبين شدت عمل مكانيكي مالش دانه‌ها براي روشن‌تر كردن رنگ آنها بوده و هر اندازه مقدار آن بيشتر باشد گمان مي‌رود كه شدت عمل ماشين نيز بيشتر بوده و برنج سفيدتر است. براي تعيين درجه سفيدي از دستگاهي به نام «اندازه‌گيردرجه سفيدي» استفاده مي‌گردد. در بحث تبديل شلتوك به برنج سفيد دو ضريب متفاوت مطرح مي‌شوند:

1-ضريب تبديل : عبارت است از برنج سفيد بدست آمده از واحد شلتوك تبديل شده است.ضريب تبديل يا راندمان تبديل يكي از مهمترين معيارهاي كيفيت برنج مي‌باشد. اين عامل عمدتاً به نوع شلتوك و ويژگيهاي ژنتيكي آن بستگي دارد و در ارقام مختلف فرق مي‌كند. زمان برداشت نيز در مقدار برنج حاصل از عمل تبديل مؤثر مي‌باشد.بدين ترتيب كه هر چه دانه‌هاي برداشت شده نارس‌تر باشند، مقدار پوست بيشتر بوده و محصول برنج قهوه‌اي كمتر مي‌شود. دانه‌هاي برنج قهوه‌اي نارس از آن رو كه خيلي باريك و غالباً گچي و شكننده مي‌باشند، برنج سفيد حاصل از آنها حاوي مقدار زيادي نيم دانه خواهد بود و اين مسئله باعث افزايش ضريب شكست مي‌شود.

2-ضريب شكست : عبارت از درصد وزني برنج سفيد شكسته در كل برنج سفيد بدست آمده در فرايند تبديل است.

 


اهمیت ضایعات برنج

به همين سبب در اين قسمت سعي شده است ميزان زيان وارده بر زارعين برنجكار استانهای گيلان و مازندران بعنوان مهمترین مراکز تولید برنج و کل کشور در اثر ضايعات برنج مورد بررسي قرار داده شود تا اهمیت مسئله برنامه ریزی برای اصلاح ساختار کارخانه های برنجکوبی روشن تر گردد.لازم به ذکر است که میزان خرد برنج در سیستمهای مختلف تبدیل برنج با یکدیگر فرق می کند. بعنوان مثال وضعیت تبدیل دانه برنج در یک سیستم تبدیل خاص به صورت نشان داده شده در شکل شماره 1 گزارش شده است. مقادیر مطرح شده در تصویر فوق متوسط داده های خاصی بوده و برای ارقام مختلف فرق می کند. یعنی مقدار پوسته، برنج سفید سالم و برنج سفید شکسته و نیز سبوس برای ارقام مختلف فرق دارد.

Buhler

روش مورد استفاده در اين بررسی براي تهيه اطلاعات و داده هاي مورد نياز مبتني بر روش اسنادي و مطالعه كتابخانه اي بوده و محاسبات بر مبناي قيمتهاي سال زراعي 90-1389 صورت گرفته است. در مرحله نخست با فرض ضريب 6/0% براي مرحله برداشت و ضريب 45/0% براي مرحله خرمنكوبي و سپس اعمال ضرايب 6%  براي كاهش وزن ناشي از خروج رطوبت ، 4%  براي ضايعات كمي در حين تبديل و نيز 22%  براي شكست دانه در حين تبديل و همچنین 66% ضریب تبدیل شلتوک به برنج سفید، مقدار زيان ناشي از ضايعات كمي و كيفي برنج محاسبه شد.

جدول 1 ميزان توليد شلتوك را به تفكيك استانهای گيلان و مازندران و کشور و زیان ناشی از ضایعات برنج را نشان مي دهد. بر مبناي ضرايب عنوان شده در قبل، ميزان زيان اقتصادي ناشي از ضايعات برنج بسیار زياد است. بررسي­ها و محاسبات نشان داد كه در كل استان گيلان بيش از 606 ميليارد ريال و در استان مازندران بیش از 772 میلیارد ریال ضايعات كيفي برنج و به ترتیب بالغ بر 214.9 ميليارد ريال و 277.5 میلیارد ریال ضايعات كمي در توليد شلتوك دو استان وجود دارد. میزان ضایعات کیفی برنج در کل شلتوک تولیدی کشور بیش از 1591.5 میلیارد ریال برآورد می گردد که اين ميزان ضايعات برنج بسيار زیاد بوده و خود بيانگر اهميت مسئله در اقتصاد کشور است. بيشترين ميزان ضايعات برنج در مرحله تبديل  و در کارخانه های برنجکوبی خود را نشان داده  و مراحل برداشت و خرمنكوبي در مراتب بعدي قرار دارند. البته این مسئله بدان معنی نیست که تمام ضایعات موجود در کارخانه های برنجکوبی در اثر عملکرد بد کارخانه ها می باشند بلکه همانگونه که پیشتر نیز اشاره شد عوامل متعددی وجود دارند که در بروز ضایعات برنج موثر بوده و در نهایت در کارخانه های برنجکوبی خود را نشان میدهند.

بررسي ها نشان داده است كه سيستمهاي تبديل موجود در ايران و بويژه استانهای گيلان و مازندران از انواع چند ماشيني با فناوريهاي بسيار قديمي و مستهلك مي باشد. حضور ماشين پوست کن تيغه اي بعنوان سفيد كن در انتهاي خط تبديل شلتوك به برنج سفيد در كارخانه هاي برنجكوبي استان و نيز عدم استفاده از پاديه در اين كارخانه­ها از وجوه مشترك اكثر آنها بشمار مي رود.


جدول 1 -  مقدار ضایعات در مراحل برداشت و پس از برداشت برنج در سال 1392

زيان ناشي از خرد

میلیارد(تومان)

ميزان خرد

(t)

برنج سفيد

(t)

زيان ضايعات كمي

شلتوک میلیارد (تومان)

كل ضايعات

كمي شلتوک (t)

ضايعات کمی

تبديل (t)

كاهش وزن

خشك كردن

شلتوك ورودي

كارخانه

ضايعات

خرمنكوبي

ضايعات

برداشت (t)

توليد

شلتوک  (t)*

عملكرد

(kg/ha)

سطح زير

كشت (ha)

 

1,032

412,873

2,064,363

501,032

167,011

130,326

207,967

3,466,115

15,668

21,017

3502800

5,560

630,000

کشور

387

128,935

644,674

156,466

52,155

40,699

64,945

1,082,424

4,893

6,563

1093880

4600

237800

گیلان

423

169,109

845,547

205,219

68,406

53,381

85,182

1,419,694

6,418

8,608

1434720

5,978

240,000

مازندران

توضیحات جدول:

1)        ضایعات مرحله برداشت بر اساس گزارشات وزارت جهاد کشاورزی 6/0 درصد در نظر گرفته شده است(ستون 5).

2)        ضایعات مرحله خرمنکوبی بر اساس گزارشات وزارت جهاد کشاورزی 45/0 درصد در نظر گرفته شده است(ستون 6).

3)        کاهش وزن در اثر خشک کردن بطور متوسط 6 درصد در نظر گرفته شده است (ستون 8).

4)        ضایعات کمی در فرآیند تبدیل 4 درصد در نظر گرفته شده است(ستون 9).

5)         هر کیلو شلتوک بطور متوسط 3000 تومان در نظر گرفته شده است(ستون 11).

6)         ضریب تبدیل شلتوک به برنج سفید 66 درصد درنظر گرفته شده است(ستون 12).

7)        ضریب شکست دانه ها بطور متوسط 20 درصد در نظر گرفته شده است(ستون 13).

8)        افت قیمت برنج شکسته در هر کیلو برای گیلان 3000 تومان و برای سایر استانها 2500 تومان در نظر گرفته شده است.


بررسي هاي ميداني نشان داد كه كارخانه هاي برنجكوبي كشور داراي مسائل و مشكلات زير مي باشند:

1- قديمي بودن فناوري هاي مورد استفاده در تبديل شلتوك به برنج سفيد

2- فرسودگي كارخانه ها و مستهلك بودن ماشينهاي مورد استفاده در آنها.

3- عدم استاندارد بودن ماشينها و قطعات مصرفي ساخت داخل و حتي برخي از قطعات وارداتي.

4- عدم آشنايي كارخانه داران و عوامل فني كارخانه هاي برنجكوبي با تنظيمات و سرويسهاي دستگاههاي موجود در اين كارخانه ها

5- عدم رعايت اصول ايمني و بهداشتي در كارخانه هاي برنجكوبي

6- وجود برخی محدودیتهای و الزامات فرهنگی و اجتماعی

 

 

 


قانون مديريت پسماندها

ماده 1)

جهت تحقق اصل پنجاهم (50) قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و به منظور حفظ محيط زيست كشور از آثار زيانبار پسماندها و مديريت بهينه آنها، كليه وزارتخانه ها و سازمان ها و موسسات و نهادهاي دولتي و نهادهاي عمومي غير دولتي كه شمول قانون بر آنها مستلزم ذكر نام مي باشد و كليه شركتها و موسسات و اشخاص حقيقي و حقوقي موظفند، مقررات و سياستهاي مقرر در اين قانون را رعايت نمايند.

ماده 2)

عبارات و اصلاحاتي كه در اين قانون به كار رفته است داراي معاني زير مي باشد:

الف سازمان : سازمان حفاظت محيط زيست

ب پسماند : به مواد جامد ، مايع و گاز (غير از فاضلاب) گفته مي شود كه به طور مستقيم يا غير مستقيم حاصل از فعاليت انسان بوده و از نظر توليد كننده زائد تلقي مي شود پسماندها به پنج گروه تقسيم مي شوند:

1 پسماند عادي

به كليه پسماندهايي گفته مي شود كه به صورت معمول از فعاليت هاي روزمره انسان ها در شهرها روستاها و خارج از آنها توليد مي شود از قبيل زباله هاي خانگي و نخاله هاي ساختماني .

2 پسماندهاي پزشكي (بيمارستاني)

به كليه پسماندهاي عفوني و زيان آور ناشي از بيمارستانها، مراكز بهداشتي ، درماني، آزمايشگاه هاي تشخيص طبي و ساير مراكز مشابه گفته مي شود.

ساير پسماندهاي خطرناك بيمارستاني از شمول اين تعريف خارج است.

3 پسماندهاي ويژه

به كليه پسماندهايي گفته مي شود كه به دليل بالا بودن حداقل يكي از خواص خطرناك از قبيل سميت ، بيماري زايي ، قابليت انفجار يا اشتعال ، خورندگي و مشابه آن به مراقبت ويژه نياز داشته باشد و آن دسته از پسماندهاي پزشكي و نيز بخشي از پسماندهاي عادي ، صنعتي ، كشاورزي كه نياز به مديريت خاص دارند، جزء پسماندهاي ويژه محسوب مي شوند.

4 پسماندهاي كشاورزي

به پسماندهاي ناشي از فعاليت هاي توليدي در بخش كشاورزي گفته ميشود از قبيل فضولات ، لاشه حيوانات (دام ، طيور و آبزيان) محصولات كشاورزي فاسد يا غير قابل مصرف

5 پسماندهاي صنعتي

به كليه پسماندهاي ناشي از فعاليتهاي صنعتي معدني و پسماندهاي پالايشگاهي صنايع گاز ، نفت و پتروشيمي و نيروگاهي و امثال آن گفته مي شود، از قبيل براده ها ، سرريزها و لجن هاي صنعتي

ج مديريت اجرايي پسماندها : شخصيت حقيقي يا حقوقي است كه مسئول برنامه ريزي ، ساماندهي ، مراقبت و عمليات اجرايي مربوط به توليد ، ساماندهي ، مراقبت و عمليات اجرايي مربوط به توليد ، جمع آوري ، ذخيره سازي ، جداسازي ، حمل و نقل ، بازيافت ، پردازش و دفع پسماندها و همچنين آموزش و اطلاع رساني در اين زمينه مي باشد.

1 دفع : كليه روش هاي از بين بردن يا كاهش خطرات ناشي از پسماندها از قبيل بازيافت ، دفن بهداشتي ، زباله سوزي

2 پردازش : كليه فرايندهاي مكانيكي ، شيميايي ، بيولوژيكي كه منجر به تسهيل در عمليات دفع گردد.

د منظور از آلودگي همان تعريف مقرر در ماده (9) قانون حفاظت و بهسازي محيط زيست مصوب 28/3/1353 است.

تبصره 1 پسماندهاي پزشكي و نيز بخشي از پسماندهاي عادي ، صنعتي و كشاورزي كه نياز به مديريت خاص دارند جزء پسماندهاي ويژه محسوب مي‌شوند.

تبصره 2 فهرست پسماندهاي ويژه از طرف سازمان با همكاري دستگاه هاي ذيربط تعيين و به تصويب شوراي عالي حفاظت محيط زيست خواهد رسيد.

تبصره 3 : پسماندهاي ويژه پرتوزا تابع قوانين و مقررات مربوط به خود مي باشد.

تبصره 4: لجن هاي حاصل از تصفيه فاضلاب هاي شهري ، تخليه چاه هاي جذبي وفاضلاب خانگي در صورتي كه خشك يا كم رطوبت باشند در دسته پسماندهاي عادي قرار خواهند گرفت.

ماده 3)

موسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي ايران موظف است با همكاري وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكي و ساير دستگاه ها حسب مورد استاندارد كيفيت و بهداشت محصولات و مواد بازيافتي و استفاده مجاز آنها را تهيه نمايد.

ماده 4)

دستگاه هاي اجرايي ذيربط موظفند جهت بازيافت و دفع پسماندها تدابير لازم را به ترتيبي كه در آيين نامه هاي اجرايي اين قانون مشخص خواهد شد ، اتخاذ نمايند. آيين نامه اجرايي مذكور مي بايستي در برگيرنده موارد زير نيز باشد:

1 مقررات تنظيم شده موجب گردد تا توليد و مصرف ، پسماند كمتري ايجاد نمايد.

2 تسهيلات لازم براي توليد و مصرف كالاهايي كه بازيافت آنها سهل تر است، فراهم شود و توليد و واردات محصولاتي كه دفع و بازيافت پسماند آنها مشكل تر است محدود شود.

3 تدابيري اتخاذ شود كه استفاده از مواد اوليه بازيافتي در توليد گسترش يابد.

4 مسئوليت تامين و پرداخت بخشي از هزينه هاي بازيافت بر عهده توليد كنندگان محصولات قرار گيرد.

ماده 5)

مديريت هاي اجرايي پسماندها موظفند براساس معيارها و ضوابط وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكي ترتيبي اتخاذ نمايند تا سلامت ، بهداشت  ايمني عوامل اجرايي تحت نظارت آنها تامين و تضمين شود.

ماده 6 )

سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران و ساير رسانه هايي كه نقش اطلاع رساني دارند و همچنين دستگاه هاي آموزشي و فرهنگي موظفند جهت اطلاع رساني و آموزش جداسازي صحيح ، جمع آوري و بازيافت پسماندها اقدام و با سازمانها و مسئولين مربوط همكاري نمايند.

تبصره : وزارتخانه هاي جهاد كشاورزي ، صنايع و معادن ، بهداشت ، درمان و آموزش پزشكي به منظور كاهش پسماندهاي كشاورزي ، موظفند نسبت به اطلاع رساني و آموزش روستاييان و توليد كنندگان اقدام لازم را بعمل آورند.

ماده7)

مديريت اجرايي كليه پسماندها غير از صنعتي و ويژه در شهرها و روستاها و حريم آنها به عهده شهرداري و دهياري ها و در خارج از حوزه وظايف شهرداري ها و دهياري ها به عهده بخشداري ها مي باشد. مديريت اجرايي پسماندهاي صنعتي ويژه به عهده توليد كننده خواهد بود. در صورت تبديل آن به پسماند عادي به عهده شهرداري ها ، دهياري ها  بخشداري ها خواهد بود.

تبصره مديريت هاي اجرايي مي توانند تمام يا بخشي از عمليات مربوط به جمع‌آوري جداسازي و دفع پسماندها را به اشخاص حقيقي و حقوقي واگذار نمايند.

ماده 8)

مديريت اجرايي مي تواند هزينه هاي مديريت پسماندها را از توليد كننده پسماند با تعرفه  اي كه طبق دستور العمل وزارت كشور توسط شوراهاي اسلامي بر حسب نوع پسماند تعيين مي شود، دريافت نموده و فقط صرف هزينه هاي مديريت پسماند نمايد.

ماده9)

وزارت كشور با هماهنگي سازمان موظف است برنامه ريزي و تدابير لازم براي جداسازي پسماندهاي عادي را به عمل آورده و برنامه زمان بندي آن را تدوين نمايد. مديريت هاي اجرايي مندرج در ماده (7) اين قانون موظفند در چارچوب برنامه فوق و در مهلتي كه در آيين نامه اجرايي اين قانون پيش بيني مي شود. كليه پسماندهاي عادي را به صورت تفكيك شده جمع آوري ، بازيافت يا دفن نمايند.

ماده 10)

وزارت كشور موظف است در اجراي وظايف مندرج در اين قانون ظرف مدت شش ماه پس از تصويب اين قانون، نسبت به تهيه دستور العمل تشكيلات و ساماندهي مديريت اجرايي پسماندها در شهرداري ها ، دهياري ها و بخشداري ها اقدام نمايد.

ماده 11)

سازمان موظف است با همكاري وزارتخانه هاي بهداشت، درمان و آموزش پزشكي (در مورد پسماندهاي پزشكي ) ، صنايع و معادن، نيرو و نفت (در مورد پسماندهاي صنعتي و معدني ) جهاد كشاورزي (در مورد پسماندهاي كشاورزي) ضوابط و روش هاي مربوط به مديريت اجرايي پسماندها را تدوين ودر شوراي عالي حفاظت محيط زيست به تصويب برساند. وزارتخانه هاي مذكور مسئول نظارت بر اجراي ضوابط و روش هاي مصوب هستند.

ماده 12)

محل هاي دفن پسماندها براساس ضوابط زيست محيطي توسط وزارت كشور با هماهنگي سازمان و وزارت جهاد كشاورزي تعيين خواهد شد.

تبصره 1 شوراي عالي شهرسازي و معماري موظف است در طرح هاي ناحيه اي جامع ، مناطق مناسبي را براي دفع پسماندها در نظر بگيرد.

تبصره 2- وزارت كشور موظف است اعتبارات تسهيلات و امكانات لازم را جهت ايجاد و بهره برداري از محل هاي دفع پسماندها راساً يا توسط بخش خصوصي فراهم نمايد.

ماده 13)

مخلوط كردن پسماندهاي پزشكي با سيار پسماندها و تخليه و پخش آنها در محيط و يا فروش، استفاده و بازيافت اين نوع پسماندها ممنوع است.

ماده 14)

نقل و انتقال برون مرزي پسماندهاي ويژه تابع مقررات كنوانسيون بازل و با نظارت مرجع ملي كنوانسيون خواهد بود. نقل و انتقال درون مرزي پسماندهاي ويژه تابع آيين نامه اجرايي مصوب هيات وزيران خواهد بود.

ماده 15)

توليد كنندگان آن دسته از پسماندهايي كه داراي يكي از ويژگي هاي پسماندهاي ويژه نيز مي باشند، موظفند با بهينه سازي فرآيند و بازيابي ، پسماندهاي خود را به حداقل برسانند و در مواردي كه حدود مجاز در آيين نامه اجرايي اين قانون پيش بيني شده است در حد مجاز نگه دارند.

ماده 16 )

نگهداري ، مخلوط كردن ، جمع آوري ، حمل و نقل ، خريد و فروش ، دفع ، صدور و تخليه پسماندها در محيط ،برطبق مقررات اين قانون و آيين نامه اجرايي آن خواهد بود در غير اين صورت اشخاص متخلف به حكم مراجع قضايي به جزاي نقدي در بار اول براي پسماندهاي عادی از پانصد هزار (500.000) ريال تا يكصد ميليون (100.000.000) ريال و براي ساير پسماندها از دو ميليون (2.000.000) ريال تا يكصد ميليون (100.000.000 ) ريال و در صورت تكرار هر بار دو برابر مجازات قبلي در اين ماده محكوم مي شوند.

متخلفين از حكم ماده 13 به جزاي نقدي از دو ميليون (2.000.000) ريال تا يكصد ميليون (100.000.000) ريال و در صورت تكرار به دو برابر حداكثر مجازات و در صورت تكرار مجدد هر بار به دو برابر مجازات بار قبل محكوم مي شوند.

ماده 17)

متخلفين از حكم ماده (14) اين قانون موظفند پسماندهاي مشمول كنوانسيون بازل را به كشور مبدا اعاده و يا در صورت امكان معدوم كردن در داخل تحت نظارت و طبق نظر سازمان (مرجع ملي كنوانسيون مذكور در ايران ) با هزينه خود به نحو مناسب دفع نمايند.در غير اين صورت به مجازات هاي مقرر در ماده (16) محكوم خواهند شد.

ماده 18)

در شرايطي كه آلودگي خطر فوري براي محيط و انسان دارد. بااخطار سازمان و وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشكي ، متخلفين و عاملين آلوگي موظفند فورا اقداماتي را كه منجر به بروز آلودگي و تخريب محيط زيست مي شود متوقف نموده و بلافاصله مبادرت به رفع آلودگي و پاكسازي محيط نمايند در صورت استنكاف ، مرجع قضايي خارج از نوبت به موضوع رسيدگي و متخلفين و عاملين را علاوه بر پرداخت جريمه تعيين شده ملزم به رفع آلودگي و پاكسازي خواهد نمود.

ماده 19)

در تمام جرايم ارتكابي مذكور ، مرجع قضايي مرتكبين را علاوه بر پرداخت جريمه به نفع صندوق دولت به پرداخت خسارات به اشخاص و يا جبران خسارت وارده بنا به درخواست دستگاه مسئول محكوم خواهد نمود.

ماده 20)

خودروهاي تخليه كننده پسماند در اماكن غير مجاز علاوه بر مجازات هاي مذكور، به يك تا ده هفته توقيف محكوم خواهند شد.

تبصره در صورتي كه محل تخليه ، معابر عمومي ، شهري و بين شهري باشد، به حداكثر ميزان توقيف محكوم مي شوند.

ماده 21)

درآمد حاصل از جرايم اين قانون به حساب خزانه داري كل كشور واريز و همه ساله معادل وجوه واريزي از محل اعتبارات رديف خاصي كه در قوانين بودجه سنواتي پيش بيني مي شوددر اختيار دستگاه هايي كه در آيين نامه اجرايي اين قانون تعيين خواهند شد. قرار خواهد گرفت تا صرف آموزش ، فرهنگ سازي ، اطلاع رساني و رفع آلودگي ناشي از پسماندها ، حفاظت از محيط زيست و تامين امكانات لازم در جهت اجراي اين قانون گردد.

ماده 22)

آيين نامه اجرايي اين قانون توسط سازمان با همكاري وزارت كشور و ساير دستگاه هاي اجرايي ذيربط حداكثر ظرف مدت شش ماه تهيه و به تصويب هيات وزيران مي رسد.

ماده 23)

نظارت و مسئوليت حسن اجراي اين قانون به عهده سازمان مي باشد . قانون فوق مشتمل بر بيست و سه ماده و نه تبصره در جلسه علني روز يكشنبه مورخ بيستم ارديبهشت ماه يك هزار و سيصد و هشتاد و سه مجلس شوراي اسلامي تصويب و در تاريخ نهم خردادماه يك هزار و سيصد و هشتاد و سه به تاييد شوراي نگهبان رسيده است.


آيين نامه اجرايي قانون مديريت پسماندها

علاوه بر عبارات و اصطلاحات مندرج در ماده(2) قانون مديريت پسماندها(آيين نامه اجرايي قانون مديريت پسماندها) مصوب 1383 عبارات و اصطلاحات زير در معاني مشروح مربوط به كار مي رود.

1 قانون : قانون مديريت پسماندها مصوب 1383

2 جداسازي : جداكردن زباله ها از يكديگر

3 بازيافت : فرآيند تبديل پسماند به موارد يا انرژي قابل استفاده مجدد

4 كار گروه ملي : كارگروه ملي مديريت پسماندها

5 صندوق : صندوق ملي محيط زيست (موضوع بند ب ماده (68) قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران مصوب 1383)

6 موسسه استاندارد : موسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي ايران

7 جزء ويژه : آن دسته از پسماندهاي ويژه ايجاد شده توسط اشخاصي كه عمدتاً‌توليد كننده پسماند عادي هستند.

8 سازمان : سازمان حفاظت محيط زيست

ماده 2)

براي دستيابي به هماهنگي بين دستگاههاي مذكور در قانون ، كار گروه ملي با تركيب زير تشكيل مي شود:

1 رئيس سازمان حفاظت محيط زيست (رئيس كار گروه)

2 معاون وزارت كشور (رئيس سازمان شهرداريها و دهياريهاي كشور)

3 معاون وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشكي

4 معاون وزارت صنايع و معادن

5 معاون وزارت نفت

6 معاون وزارت نيرو

7 معاون وزارت جهاد كشاورزي

8 معاون موسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي ايران

9 معاون سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران

10 معاون سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور

11 معاون شهرداري تهران

12 معاونان ساير دستگاهها حسب مورد

تبصره كار گروه استاني جهت هماهنگي در سطح استان با تركيب مديران دستگاههاي مذكور در استان به مسئوليت معاون امور عمراني استانداري و دبيري مدير كل دفتر شهري و روستايي استانداري تشكيل مي گردد. كار گروه مذكور مي‌تواند در صورت لزوم كار گروههاي شهرستاني را با تركيب مشابه به مسئوليت معاون فرماندار در سطح شهرستانها تشكيل دهد.

ماده 3)

وظايف كار گروه ملي با رعايت قانون به شرح زير مي باشد:

1 تدوين ، تنظيم و بازنگري جداول فهرست پسماندهاي موضوع تبصره (2) ماده (2) قانون براي تصويب در شوراي عالي حفاظت محيط زيست

دستگاهها بايد فهرست پسماندهاي ويژه مورد نظر خود را به كار گروه ملي اعلام نمايند و دستگاههاي پيشنهاد دهنده در هنگام بررسي موارد پيشنهادي خود با حق راي در كار گروه حضور مي يابند.

2 ايجاد هماهنگي بين دستگاهها ، براي پيشنهاد استانداردهاي مقرر در قانون به موسسه استاندارد

3 - ايجاد هماهنگي بين دستگاههاي مجري قانون در اجراي امور فرهنگي ، آموزشي و اطلاع رساني

4 پيشنهاد اصلاح فهرست موضوع ماده (12) آيين نامه ناظر بر اخذ هزينه هاي بازيافت از توليد كنندگان و وارد كنندگان

5 پيشنهاد براي گسترش استفاده از مواد اوليه بازيافتي

6 پيشنهاد ضوابط و دستور العمل هاي مربوط به :

الف دفع ، پردازش و بازيافت پسماندها

ب حدود تشخيص پسماندهاي ويژه

پ شيوه هاي توليد و مصرف به نحوي كه پسماند كمتري ايجاد شود.

ت چگونگي واگذاري مديريت اجرايي پسماندها به اشخاص حقيقي و حقوقي متقاضي سرمايه گذاري در امور مديريت پسماندها

7 ارائه ساير پيشنهادهاي مرتبط با مديريت پسماندها

ماده 4)

مديريت هاي اجرايي پسماندهاي عادي بايد طرح جامع و تفصيلي مديريت پسماند را به گونه اي تهيه كنند كه در مراكز استانها و همچنين شهرهاي با جمعيت بيش از يك ميليون نفر تا پايان سال 1390 و در ساير شهرها و روستاها تا پايان 1392 همه پسماندهاي عادي را به صورت تفكيك شده جمع آوري نمايند.

تبصره 1 طرح جامع ياد شده در كار گروه ، تبصره ماده (2) اين آيين نامه و طرح تفصيلي آن در شوراي اسلامي مربوط تصويب مي شود.

تبصره 2 جزء ويژه پسماندهاي عادي و كشاورزي ، پسماند عادي محسوب نشده اما مديريت اجرايي آن به عهده مديريت اجرايي پسماند عادي مي باشد كه در برنامه راهبردي مديريت پسماند عادي ، اجزاي آن پيش بيني خواهد شد.

تبصره 3 اعتبارات مورد نياز براي آموزش و اطلاع رساني پسماندها توسط وزارت كشور (سازما شهرداريها و دهياريهاي كشور) تامين خواهد شد.

ماده5)

وزارت كشور بايد با هماهنگي سازمان شيوه نامه هاي اجرايي مديريت پسماندهاي عادي و كشاورزي و پسماند ويژه تبديل شده به پسماند عادي از قبيل توليد ، ذخيره سازي ، جمع آوري ، جداسازي ، حمل و نقل ، بازيافت ، پردازش و دفع را به رعايت ماده (11) قانون شش ماه پس از ابلاغ اين آيين نامه تهيه و به مورد اجرا گذارد.

تبصره : شيوه نامه هاي موضوع اين ماده پس از تهيه و انتشار در روزنامه رسمي جمهوري اسلامي ايران به منزله اعلام بوده و لازم الاجرا مي باشد.

ماده6)

وزارت كشور موظف است :

1 ضوابط ، مقررات و دستور العملهاي قانوني را به مديريتهاي اجرايي پسماند عادي و شوراهاي اسلامي ابلاغ نمايد.

2 بانك اطلاعاتي مديريت پسماندهاي عادي و كشاورزي را تهيه و براي تكميل بانك اطلاعاتي جامع پسماندها به سازمان ارائه نمايد.

3 محل دفع پسماندهاي عادي را براساس ضوابط زيست محيطي و با هماهنگي سازمان و وزارت جهاد كشاورزي تعيين نمايد.

4 شيوه نامه انعقاد قرارداد و ارجاع عمليات مديريت پسماند به اشخاص حقيقي و حقوقي ذيصلاح را تهيه نمايد.

5 شيوه نامه هاي اجرايي سازماندهي اشخاص حقيقي و حقوقي كه قبل از تصويب قانون و آيين نامه در عمليات مديريت پسماند عادي فعاليت داشته اند را تهيه نمايد.

6 با وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشكي در تهيه شيوه نامه موضوع ماده (5) قانون همكاري نمايد.

ماده 7)

محل هاي دفع تعيين شده پسماندها در صورت لزوم ، با اجراي مفاد قانون نحوه خريد و تملك در اختيار مديريتهاي اجرايي پسماندها قرارگرفته تا طبق ضوابط و مقررات مربوط ، بهره برداري گردد.

ماده8)

توليد كنندگان پسماند عادي و اشخاص حقيقي و حقوقي مسئول مراكز و مجتمع هايي كه پسماند عادي توليد مي كنند از قبيل ساكنين منازل، مديران و متصديان مجتمع ها و شهركها، اردوگاهها، سربازخانه ها واحدها و مجتمع هاي تجاري، خدماتي، آموزشي، تفريحي، و تفرجگاهي در قبال مديريت اجرايي پسماند عادي پاسخگو بوده و ملزم به رعايت مقررات و شيوه نامه هاي آيين نامه مي باشند.

ماده9)

كليه اشخاص حقيقي و حقوقي كه مبادرت به عمليات ساختماني و عمراني از هر قبيل در سطح شهر، روستا و بخش مي نمايند، بايد مقررات و شيوه نامه هاي مربوط در خصوص جداسازي، ذخيره و انتقال نخاله هاي ساختماني را رعايت نمايند.

ماده 10)

بخشداري ها بايد براساس شيوه نامه هاي ارسالي از طرف وزارت كشور نسبت به جمع آوري ، حمل و دفع پسماندهاي عادي بين راهي از قبيل پسماندهاي رستورانها، پمپ بنزين ها و ساير تاسيسات اطراف راهها و حريم راهها اقدام نمايند.

تبصره راهداريها بايد در مديريت پسماندهاي حريم جاده ها و اماكن بين راهي با بخشداري ها همكاري نمايند.

ماده 11)

كليه مراكز توليد كننده پسماندهاي ويژه همچنين توليد كنندگان جزء ويژه پسماند عادي (خانگي) بايد نسبت به جداسازي پسماندهاي ويژه از پسماندهاي عادي در محل توليد اقدام نمايند.

ماده12)

توليد كنندگان و واردكنندگان اقلام مشروح زير بايد پسماند حاصل از كالاهاي خود را بازيافت نمايند. در صورتي كه نتوانند به اين امر اقدام نمايند. بايد برابر نيم در هزار ارزش كالا را همزمان با فروش و يا ورود به صندوق پرداخت نمايند.

صندوق بايد به نسبت بازيافت پسماند حاصل از هر يك از اقلام مزبور مبالغ دريافتي را در اختيار واحدهاي بازيافت كننده آن قلم از پسماند قرار دهد.

متخلفين به مجازاتهاي تعيين شده در ماده (16) قانون محكوم خواهند شد.

1 مواد پليمري از قبيل پلاستيكها PET و لاستيك

2 كالاهاي شيشه اي و كريستال

3 اشياي ساخته شده از فلزات ساده و آلياژي

4 اشياي ساخته شده از چوب و نئوپان

5 كالاهاي ساخته شده از كاغذ و مقوا

6 انواع روغنهاي روانكار

7 كالاهايي كه حداقل از دو جزء شيشه ، فلز ، پليمر، سلولز تشكيل شوند.

8 لوازم برقي و الكترونيكي

9 انواع مصالح ساختماني از نوع كاني هاي غير فلزي

تبصره 1 واحدهاي توليدي كه از مواد اوليه بازيافتي استفاده مي كنند. به ازاي استفاده از اينگونه مواد از پرداخت مبلغ تعيين شده معاف خواهند بود.

تبصره 2 واحدهاي توليدي كه محصولات خود را صادر مي كنند و يا واردكنندگاني كه كالاي خود را مرجوع مي كنند به ازاي ميزان كالاي صادر شده و يا مرجوعي از پرداخت مبلغ تعيين شده معاف خواهند بود.

تبصره 3 تجديد نظر در اقلام و مبلغ مذكور حسب مورد پس از طرح در كار گروه ملي با پيشنهاد سازمان و تصويب هيئت وزيران خواهد بود.

ماده 13)

توليد كنندگان ، واردكنندگان و كساني كه مسئوليت بسته بندي مواد و محصولاتي كه منجر به ايجاد پسماندهاي ويژه مي گردند (از جمله سموم و كودهاي شيميايي) بايد نحوه استفاده ، نگهداري ، حمل و نقل و دفع پسماندهاي حاصل از مصرف و نيز اشياء و مواد آلوده شده به آنها را پس از تاييد مراجع ذيربط ، برروي بسته بندي درج نمايند.

ماده 14)

وزارت امور اقتصادي و دارايي بايد از طريق گمركات ازورود كالاهايي كه براساس فهرست اعلام شده از سوي سازمان داراي پسماند ويژه غير مجاز مي باشد جلوگيري نمايد.

ماده15)

سازمان بايد نسبت به تدوين فهرست كالاهايي كه پس از مصرف ، پسماند بيشتر يا پسماند با بازيافت مشكل تر و ياپسماند خطرناك ايجاد مي كنند اقدام و شيوه نامه نحوه مديريت آنها را تهيه و حسب مورد به دستگاه ذيربط اعلام نمايد.

ماده 16)

موسسه استاندارد بايد ظرف يكسال پس از ابلاغ اين آيين نامه استاندارد زير را تدوين نمايد:

1-  استاندارد كاغذ و پلاستيك بازيافتي و موارد مجاز استفاده آنها از جنبه هاي فني و بهداشتي .

2-  استانداردهاي كودآلي به خصوص كود كمپوست حاصل از پردازش پسماندهاي عادي و كشاورزي

3- استاندارد تاسيسات و تجهيزات مرتبط با مديريت پسماندها از جمله دستگاههاي زباله سوز و نوع پسماندهاي مورد پذيرش از جنبه فني و بهداشتي

4-  استاندارد علايم نشان دهنده نوع و جنس پلاستيكها و نيز پلاستيكهاي قابل تجزيه در طبيعت

5-  استاندارد ساير مواردي كه حسب مورد از سوي كار گروه ملي پيشنهاد مي شود.

ماده 17)

واحدهاي بازيافت كه باضوابط زيست محيطي سازمان تطابق داشته باشند، از حداكثر تسهيلاتي كه براي احداث و ادامه فعاليت واحدهاي صنعتي در نظر گرفته مي‌شود برخوردار خواهند بود.

تبصره 1 در صورت پرداخت هر گونه يارانه يا تعلق نرخ ترجيحي براي حمايت از انواع كودشيميايي كودهاي كمپوست نيز به همان ميزان بهره مند خواهند شد.

تبصره 2 وزارت نيرو بايد برق حاصل از بازيافت را براساس تصويب نامه شماره 16825/ت33188 مورخ 8/4/1384 خريداري نمايد.

ماده 18)

سازمان مديريت و برنامه ريزي بايد با همكاري دستگاههاي اجرايي ذيربط در هرمورد، نسبت به تشخيص صلاحيت مشاوران و پيمانكاران ذيصلاح حقيقي و حقوقي اقدام نمايد.

ماده 19)

توليد كنندگان پسماندهاي ويژه مندرج در جدول شماره (1) ملزم به كاهش مقدار و يا شدت آلودگي پسماندها مطابق جدول مذكور بوده و بايد پسماند توليدي و ظرفيت فعاليت خود را در فرمهاي اظهار نامه ثبت و به سازمان گزارش نمايند.

جدول مذكور حسب مورد با پيشنهاد سازمان (كار گروه ملي) و تصويب هيئت وزيران قابل تغيير مي باشد.

متخلفين از مفاد اين ماده به حداكثر مجازات مقرر در ماده 16 قانون محكوم خواهند شد . سازمان بايد ظرف مدت شش ماه پس از ابلاغ اين آيين نامه ، نسبت به تهيه فرمهاي اظهار نامه مربوط اقدام نمايد.

جدول شماره 1 : موضوع ماده (19)

توليد كنندگان پسماند

نوع پسماند

ميزان پسماند و يا مشخصات آن

واحدهاي تصفيه دوم روغن

مجموع پسماندها

حداكثر تا 20 درصد وزن روغن پايه توليدي

واحدهاي كلر الكالي با سل جيوه

پسماندهاي جيوه اي خشك

حداكثر تا5/2درصد وزن كلر توليدي

توليد روي به روش انحلال در اسيد

مجموع پسماندها

حداكثر تا 4 برابر وزن روي توليد

ماده 20)

كليه توليد كنندگان ، وارد كنندگان و توزيع كنندگان كالا و مواد بايد مشخصات مقدار و نحوه مديريت پسماند ويژه خود را به شرح مندرج در اظهارنامه به سازمان و دستگاه ذيربط ارائه نمايند. متخلفين از مفاد اين ماده به مجازاتهاي مقرر در ماده 16 قانون محكوم خواهند شد.

ماده 21)

پسماندهاي دامپزشكي كه به عنوان پسماندهاي ويژه كشاورزي ، مشمول ماده (11) قانون مي باشند.

ماده 22)

سازمان بايد با رعايت ماده (11) قانون، براساس كميت و كيفيت پسماندهاي ويژه صنعتي، محلهاي مناسب دفع آنها را مطالعه و به وزارتخانه هاي كشور و صنايع و معادن پيشنهاد نمايد.

ماده 23)

سازمان بايد ضوابط زيست محيطي محلهاي دفع و دفن پسماندها اعم از ويژه و عادي را تعيين و به دستگاههاي ذيربط اعلام نمايد.

ماده 24)

سازمان حسب مورد مرجع تشخيص حدتبديل پسماند ويژه و عادي به يكديگر براساس تعيين ميزان و غلظت عامل خطرناك در پسماند مي باشد.

ماده 25)

دستگاههاي ذيربط بايد قبل از صدور مجوز محل دفن زباله ها و پسماندها نسبت به استعلام و اخذ تاييديه وزارت نيرو در زمينه عدم تاثيرپذيري منابع آبي اقدام نمايد.

ماده 26)

سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور بايد در شرح خدمات مشاوران تهيه كننده طرحهاي توسعه و عمران اجراي تبصره (1) ماده (12) قانون را منظور نمايد.

ماده 27)

وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشكي بايد تا شش ماه پس از ابلاغ اين آيين نامه ، معيارها و ضوابط موضوع ماده (5) قانون را تهيه و ابلاغ نمايد.

ماده 28)

مديريت اجرايي پسماندها بايد از خدمات كارشناسان و متخصصين واجد شرايط (به طور ترجيحي، بهداشت محيط و محيط زيست) استفاده نمايند.

ماده 29)

مراجع مسئول موضوع ماده (7) قانون مديريت پسماندها، به منظور كنترل انتشار آلودگي هاي ناشي از انتقال زباله ها و پسماندها به منابع آبي به ويژه منابع تامين كننده آب شرب ، از دفع پسماندهاي موجود در آبراهه ها، منابع آبي و مخازن پشت سدها جلوگيري نمايند.

ماده 30)

سوزاندن پسماند در محيط آزاد و يا در پسماند سوزهاي غير استاندارد و مغاير با ضوابط و شيوه نامه هاي مربوط ، ممنوع است

ماده 31)

تخليه كنندگان پسماندهاي ويژه در اماكن غيرمجاز و همچنين خودروهاي تخليه كننده پسماندهاي ويژه حسب مورد به حداكثر مجازاتهاي تعيين شده در مواد(16) و (20) قانون محكوم خواهند شد.

ماده 32)

سازمان بايد تا يكسال پس از ابلاغ اين آيين نامه ، بانك اطلاعاتي جامع پسماندها را با همكاري دستگاهها و مديريتهاي اجرايي ذيربط تهيه نمايد.

ماده 33)

نقل و انتقال درون مرزي پسماندهاي ويژه تابع آيين نامه اجرايي حمل و نقل مواد خطرناك (موضوع تصويب نامه شماره 44870/ت 22029ه مورخ 27/12/80 هيئت وزيران) و اصلاحيه هاي بعدي آن خواهد بود.

ماده 34)

كليه اشخاص حقيقي و حقوقي كه مبادرت به نقل و انتقال برون مرزي پسماندهاي ويژه مي نمايند بايد مفاد كنوانسيون بازل را رعايت نموده و اطلاعات لازم را در اختيار سازمان (مرجع ملي كنوانسيون بازل) قرار دهند. اشخاص حقيقي و حقوقي كه مفاد كنوانسيون را رعايت نكنند يا اطلاعات نادرست به سازمان ارائه نمايند به حداكثر مجازاتهاي تعيين شده در ماده (16) قانون محكوم خواهند شد.

ماده 35)

زباله هاي دريايي و مصالح لايروبي دريايي تابع ضميمه پنجم كنوانسيون Marpol و كنوانسيون دفع مواد زايد در دريا بوده و كار گروه ملي بايد در تدوين ضوابط و شيوه نامه هاي مربوط، مفاد كنوانسيون مزبور را لحاظ نمايد.

ماده 36)

نيروهاي انتظامي و مامورين سازمان همچنين مامورين وزارت كشور ، شهرداريها، دهياريها و بخشداريها در صورتي كه وظايف ضابطين قوه قضاييه را زير نظر دادستان تعليم گرفته باشند. از لحاظ اجراي قانون و آيين نامه و شيوه هاي ناشي از آن در رديف ضابطين قوه قضاييه قرار مي گيرند. وزارتخانه هاي كشور و دادگستري بايد زمينه هاي آموزش، تنظيم و تدوين شيوه نامه نحوه اقدام ماموران مذكور را فراهم آورند.

مامورين وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، وزارت جهاد كشاورزي، وزارت نيرو بايد نسبت به شناسايي، گزارش و پيگيري از تخلفهاي مرتبط با اين قانون اقدام نمايند.

ماده 37)

دستگاههاي مذكور در تبصره ماده (6) قانون، بايد در اجراي تكاليف اين تبصره، برنامه سالانه خود را تنظيم و اعتبارات لازم را پيش بيني تا در قانون بودجه گنجانده شود.

ماده 38)

سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور بايد اعتبارات لازم جهت اجرايي شدن اين آيين نامه را در لوايح بودجه پيش بيني نمايد.

ماده 39)

دستگاههاي مشمول ماده (21) عبارتند از: وزارت كشور (بخشداريها) سازمان شهرداريها و دهياريهاي كشور (شهرداريها ودهياريها) سازمان حفاظت محيط زيست، وزارت جهاد كشاورزي، وزارت صنايع و معادن، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي و وزارت راه و ترابري .

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






درباره وبلاگ
به وب سایت خودتون خوش آمدید.بنده دانشجوی کارشناسی مکانیزاسیون کشاورزی دانشگاه گیلانم.امیدوارم لحظه های خوبی رو سپری کنید. فقط نظر یادتون نررررررره

>

آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مکانیزاسیون90 و ادرس amg90.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 38
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 38
بازدید ماه : 196
بازدید کل : 8934
تعداد مطالب : 32
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1